روش صحیح تعیین حد ضرر (استاپ لاس) stop loss
تعیین حد ضررآیا شما هم جزو معاملهگرانی هستید که بازار را درست پیشبینی میکنید، اما همیشه با فعال شدن زود هنگام حد ضرر با زیان از بازار خارج میشوید؟ تعیین حد ضرر به استراتژی معاملاتی بستگی دارد. با این حال دیدگاههای غلطی در میان معاملهگران در رابطه با تعیین حد ضرر وجود دارد و چنین دیدگاههای غلطی میتوانند بر عملکرد معاملهگر تأثیر بگذارند. حتی بسیاری از معاملهگران تازهکار به حد ضرر توجهی ندارند و آن را به طور “ذهنی” تعیین میکنند. اما آیا راهی وجود دارد که بدون تغییر ریسک معامله، حد ضرر را افزایش داد؟ اصلاً افزایش حد ضرر چه مزیتی برای معاملهگر دارد؟
بسیاری از معاملهگران از افزایش حد ضرر میترسند و بیشتر تمایل دارند که از حد ضررهای کوتاه استفاده کنند. از نظر این دسته از معاملهگران، هر چه حد ضرر معامله کوتاهتر باشد، ریسک به ریوارد معامله توجیه بیشتری خواهد داشت. اما تعیین حد ضرر تنها به استراتژی معاملاتی شما بستگی ندارد. عوامل زیادی در تعیین حد ضرر نقش دارند. حجم معامله عامل مهم دیگر در تعیین حد ضرر است. برای آن دسته از معاملهگرانی که درک درستی از اهمیت تعیین حد ضرر ندارند، شاید توضیح مفهوم حد ضرر اهمیت آن را برای معاملهگران روشن کند. حد ضرر یعنی جایی که تحلیل معاملهگر نقض میشود و بازار بر خلاف پیشبینی معاملهگر حرکت میکند. در چنین شرایطی با فعال شدن دستور حد ضرر، معامله بسته میشود و از زیان بیشتر معاملهگر جلوگیری میکند.
بسیاری از معاملهگران چنین تصور میکنند که حد ضرر به معنی ریسک معامله است، به همین خاطر هر چقدر حد ضرر کوتاهتر باشد، ریسک معامله هم کمتر خواهد بود. این دسته از معاملهگران با این توجیه که موجودی حساب معاملاتی آنها کم است، از دستورات حد ضرر بلند استفاده نمیکنند و تنها وارد معاملاتی میشوند که حد ضرر کوتاهتری دارند. چنین دیدگاهی اشتباه است. ریسک معامله بیشتر از اینکه حد ضرر بستگی داشته باشد، به حجم معامله بستگی دارد. اگر حجم معامله به درستی تعیین شود، میتوان حد ضرر بلندتری را انتخاب کرد و در عین حال ریسک معامله را هم کاهش داد. یا به طور خلاصه این حجم معامله است که ریسک معامله را تعیین میکند، نه حد ضرر!
اگر میخواهید ریسک معامله را کاهش دهید، تنها کافی است حجم معامله را پایین بیاورید. توجه داشته باشید که افزایش حد ضرر بدون کاهش حجم معامله یک اشتباه مهلک خواهد بود. اجازه دهید تا با یک مثال اهمیت حد ضرر بلند و رابطه آن با حجم معامله را بررسی کنیم. دو معامله فرضی زیر را در نظر بگیرید:
معامله اول EURUSD: حد ضرر معامله ۱۲۰ پیپ است، اما حجم معامله ۰٫۱ لات است.
معامله دوم EURUSD: حد ضرر ۶۰ پیپ است، اما حجم معامله ۰٫۲ لات است.
در معامله اول ریسک معامله ۱۲۰ دلار است. در معامله دوم هم ریسک معامله ۱۲۰ دلار است. پس حد ضرر نقشی در ریسک معامله ندارد. این حجم معامله است که ریسک معامله را تعیین میکند. در معامله اول شما به بازار اجازه میدهید تا ۱۲۰ پیپ در خلاف جهت معامله شما نوسان کند. اما در معامله دوم بازار تنها ۶۰ پیپ فضا برای نوسان دارد. درحالیکه ریسک هر دو معامله به یک اندازه است.
به این مسئله توجه داشته باشید که با حد ضرر بلند، نسبت ریسک به ریوارد کاهش نمییابد. این یک نسبت است و با تعیین حد ضرر بلند، باید حد سود بلندتری را هم انتخاب کنید. اما هدف اصلی از تعیین حد ضرر بلند چیست؟ در واقع هدف اصلی از افزایش حد ضرر، ایجاد فضای کافی برای نوسانات بازار است. اغلب اوقات بازار بعد از صادر کردن سیگنال برای مدتی نوسان میکند و این احتمال وجود دارد که در حد ضررهای کوتاه، این نوسانات موجب فعال شدن دستور حد ضرر شوند. پس اگر حد ضرر بلند انتخاب کنید و سیگنال فعال شود و بازار مدتی در محدوده سیگنال نوسان کند، احتمال فعال شدن دستور حد ضرر پایین خواهد بود. شما میتوانید بعد از حرکت کافی بازار در جهت مطلوب شما، حد ضرر را به محل سربهسر معامله انتقال دهید، تا علاوه بر حذف کردن ریسک معامله، با خیال آسودهتری حد سود را تعیین کنید.
در نمودار زیر به سیگنال صادر شده و نوسانات بازار توجه کنید. سیگنال صادر شده درست بوده است، اگر شما هم جزو آن دسته از معاملهگرانی هستید که از حد ضرر کوتاه استفاده میکنند، با وجود پیشبینی درست بازار، با ضرر از بازار خارج میشدید. اما اگر حد ضرر را اندکی پایینتر انتخاب میکردید، حد ضرر هیچگاه فعال نمیشد.
تعیین حد ضرر: با اینکه سیگنال درست بوده، اما حد ضرر پیش از حرکت بازار فعال شده است
تعیین حد ضرر: با افزایش ۲۰ تا ۳۰ پیپی حد ضرر می شد از سیگنال صادر شده حداکثر بهره را برد
اگر شما از استراتژیهای اسکالپ برای معامله استفاده میکنید، حتماً به نحوه تعیین حد ضرر در استراتژی مربوطه توجه کنید. در معاملات اسکالپ انتخاب حد ضرر بلند میتواند حساب شما را پاک کند! اما اگر استراتژی معاملاتی شما بر اساس تحلیل بازار و مدیریت معامله است، حتماً سعی کنید با توجه به تحلیلی که دارید، حد ضرر را بلندتر انتخاب کنید تا بازار فضای کافی برای نوسان داشته باشد. استفاده از حد ضرر بلند علاوه بر اینکه میتواند عملکرد شما را بهبود بخشد، میتواند میزان استرس معامله را هم پایین بیاورد. علاوه بر این، حد ضرر بلند میتواند آستانه صبر معاملهگر را هم بالا ببرد، البته به شرطی که حجم معامله هم به درستی تعیین شده باشد.
استاپ لاس یا حد ضرر چیست؟
استاپ لاس یا حد ضرر در واقع سوپاپاطمینانی برای پیشگیری از هدررفت و خسارت به ارزهای دیجیتال معاملهگران بهحساب میآید. این سرویس (Feature) معمولاً برای تعیین زمان مناسب خروج از معاملات توسط معاملهگرانی که در بازارهای مالی با دیدگاه کوتاهمدت و میانمدت فعالیت میکنند، کاربرد دارد. این افراد برای توقف معاملات ضرر ده یا تعیین محدوده میزان سود و زیان خود از Stop loss استفاده میکنند. البته گاهی اوقات دستور استاپ لاس میتواند در سود یا حتی در نقطه صفر به صفر نیز عمل کند.
دستورات توقف معامله بهصورت کلی به دو بخش، تیک پروفیت (Take profit) و استاپ لاس (Stop loss) دستهبندی میشود. این دوبرای کنترل موقعیتهای باز کاربرد دارد و اهمیت زیادی در مدیریت سرمایه دارد.
- Stop loss حد زیان: حداکثر زیان در یک معامله
- Take profit حد سود: حداکثر سود در یک معامله
زمانی که ارزش ارزهای دیجیتال شما رو به کاهش است، میتوانید مشخص کنید که دقیقاً تا کجا میخواهید آنها را حفظ کنید!
تعیین حد ضرر به معاملهگران کمک میکند تا قبل از ورود به یک بازار، شرایط مساعد برای مبادله در آن را بسنجند. این سرویس قادر است به طور خودکار در قیمت مشخص شده از سوی تریدر و یا زیر آن قیمت اقدام به فروش کند. زمانی که حد ضرر را در معاملهای تعیین میکنیم، در حقیقت مشخص میکنیم که چه زمانی برای خروج از سهم مناسب است. توجه داشته باشید که تعیین حد ضرر بهصورت دستی کار سنجیدهای نیست؛ بهویژه در بازار رمز ارز ممکن است قابلاجرا نباشد. همانطور که قبلتر اعلام کردیم حد ضرر بیشتر در معاملات کوتاه یا میانمدت کاربرد دارد، بااینحال سرمایهگذاران و هولدرها نیز میتوانند از این ابزار به نفع خود استفاده کنند.
انواع مدلهای تعیین حد ضرر
با بهکارگیری روش مناسب تعیین حد ضرر میتوانید تا حد زیادی مانع شکار دارایی خود شوید. استاپ لاس از جمله موضوعاتی در معاملهگری است که تعیین مقدار دقیق آن کاملاً وابسته به استراتژی معاملاتی هر تریدر است. اما روشهای اصلی این سرویس کدام است؟ در ادامه به ۴ روش کاربردی Stop loss در تحلیل تکنیکال اشاره میکنیم.
نام این روش بیانگر ماهیت آن است. تنظیم استاپ لاس در یک قیمت ثابت و مشخص را استاتیک استاپ (static stop) میگویند. در این روش تا زمانی که معامله به قیمت توقف یا محدوده مشخص شده نرسیده است، دستور استاپ لاس اجرا نمیشود و معاملهگر فارغ از ابزارهای تحلیل تکنیکال، باتوجهبه شناختی که از دارایی و روحیات شخصی خود دارد، یک عدد از پیش تعیین شده را بهعنوان حد ضرر در معاملات تعیین میکند.
اندیکاتور Average True Range، ابزار کارآمدِ معاملهگران برای تعیین حد ضرر در تمامی معاملات است. اندیکاتورها مجموعه توابع و الگوریتمهای ریاضی تلقی میشوند که به کمک آنها میتوان تخمینهای نسبتاً خوبی از روند حرکت قیمت یک دارایی ارائه داد. استفاده از شاخصی مانند میانگین محدوده واقعی، این امکان را به معاملهگران میدهد تا از دادههای تازه بهدستآمده در بازار برای تجزیهوتحلیل دقیقتر گزینههای مدیریت ریسک خود کمک بگیرند.
- توقف دنبالهدار یا Trailing Stops
شاید بتوان ادعا کرد که توقفهای استاتیک برای معاملهگران مبتدی مفیدتر است، اما سایر تریدرها برای به حداکثر رساندن تسلط و مدیریت معامله خود از توقف به روشهای دیگری را امتحان میکنند. تریلینگ استاپ، توقفی است که با حرکت معاملات به نفع معاملهگر تنظیم میشود تا بتوانند خطر ریسک در معاملات را بیشتر کاهش دهد. این نوع استاپ لاس به معاملهگر اجازه میدهد تا ریسک اولیه خود را در معاملات حذف کند.
اصولی که برای تعیین حد ضرر که باید در نظر داشته باشیم
هرچند قانون کلی برای تعیین استاپ لاس وجود ندارد، ولی نکتههای اصولی وجود دارد که همواره نیاز است به آنها در خرید بیتکوین و بهطورکلی تمام ارزهای دیجیتال توجه کنیم:
- کاهش سود هم بهمنزله نوعی ضرر است، بنابراین زمانی که قیمت دارایی بالا رفت حد ضرر را نیز باید متناسب باقیمت افزایش داد.
- اهمیت دیدگاه زمانی را دستکم نگیرید! مثلاً تعیین حد برای تریدهای کوتاهمدت با تعیین حد برای تریدهای بلندمدت متفاوت است.
- در خریدهای میانمدت و بلندمدت، حد ضرر را روی محدوده حمایتی معتبر انتخاب کنید. (بین ۱۰ تا ۲۰ درصد پایینتر از قیمت خرید).
- حد ضرر نباید از ۱۰ درصد مبلغ خرید تجاوز کند و این یعنی بیش از ۱۰ درصد مبلغ خریدتان را نباید از دست دهید.
- در خریدهای میانمدت و بلندمدت، حد ضرر را روی محدوده اهمیت حد سود و حد ضرر حمایتی معتبر مشخص کنید. (بین ۱۰ تا ۲۰ درصد پایینتر از قیمت خرید).
- تغییر حد ضرر بدون دلیل فنی و منطقی، اشتباهی رایج است! گاهی معاملهگر با نزدیک شدن قیمت به حد ضرر اقدام به تغییر یا حذف آن میکند و منتظر کمتر شدن یا ازبینرفتن زیان میماند. گرچه شاید این عمل در ابتدا باعث جبران یا کمتر شدن زیان شود، اما در بلندمدت نتیجهای جز ازبینرفتن برنامه و استراتژی سرمایهگذاری نخواهد داشت.
منظور از حجم نامناسب در تعیین حد ضرر چیست؟
اگر در ابتدا کار سرمایه اندکی دارید، بهتر است تریدهای خود را در حجم و ابعاد کوچک انجام دهید. با رعایت این نکته، Stop loss شما منطقیتر خواهد بود و دیگر به دلیل عدم همخوانی اندازه و موجودی حساب، متضرر نمیشوید. مطابقت این دو عامل با یکدیگر، منجر به معقول شدن میزان ریسک میشود و به قیمتها فضای نوسان بیشتری میدهد.
استاپ لاس چیست | حد ضرر چه کاربردی در معاملات رمزارزها دارد؟
استاپ لاس چیست؟ خروج به موقع از موقعیتهای سرمایهگذاری، همواره یکی از استراتژیهای معاملاتی است که برای جلوگیری از ضرر انجام میشود. اگر شما زمان مناسب برای متوقف کردن یک معامله را بلد باشید متحمل ضررهای سنگین نخواهید شد. در این مقاله مفاهیم استاپ لاس چیست، کاربرد، انواع و ریسک آن را با یکدیگر بررسی میکنیم.
استاپ لاس چیست؟
استاپ لاس (STOP LOSS) در لغت به معنی توقف حد ضرر است و یکی ابزار های بسیار محبوب و پرکاربرد برای معاملهگران حرفهای محسوب میشود.
حد ضرر یک ابزار معاملاتی است که برای محدود کردن حداکثر ضرر یک معامله با لیکوئید خودکار پس از رسیدن قیمت بازار به یک مقدار مشخص طراحی شده است. چند نوع استاپ لاس وجود دارد که با توجه به وضعیت بازار در موقعیتهای مختلف قابل استفاده است. گاهی اوقات اجتناب از ضرر به دلیل بسیاری دشوار است، اما توقف ضرر میتواند حتی برای معامله گران جدید و بی تجربه مفید و کاربردی باشد.
استاپ لاس چیست: حد ضرر سفارشی است که برای خرید یا فروش یک دارایی زمانی که به قیمت معینی رسید، انجام میشود و برای محدود کردن ضرر سرمایه گذار در یک موقعیت طراحی شدهاند و با استاپ لیمیت (stop limit) متفاوت هستند. هنگامی که یک دارایی به زیر قیمت معین میرسد، سفارش به یک دستور تبدیل میشود با قیمت موجود بعدی انجام میشود. به عنوان مثال، یک معاملهگر ممکن است ارز دیجیتالی را بخرد و استاپ لاس را ۱۰ درصد کمتر از قیمت خرید تعیین کند. در صورت کاهش قیمت ارز دیجیتال، دستور استاپ لاس فعال میشود و دارایی دیجیتال به عنوان سفارش باز فروخته میشود.
با اینکه بیشتر سرمایه گذاران استاپ لاس را با یک موقعیت خرید مرتبط می دانند، اما در واقع حد ضرر میتواند از یک موقعیت کوتاه نیز محافظت کند.
نکات قابل توجه درباره حد ضرر STOP LOSS
- حد ضرر مشخص میکند که یک رمز ارز زمانی خریداری یا فروخته میشود که به قیمت تعیین شده که به آن قیمت توقف ضرر میگویند، برسد.
- هنگامی که دارایی به قیمت توقف رسید، دستور استاپ لاس به یک دستور باز تبدیل می شود و در فرصت بعدی اجرا میشود.
- در بسیاری از موارد، از دستورات توقف ضرر برای جلوگیری از ضرر سرمایه گذار در هنگام کاهش قیمت ارز دیجیتال استفاده میشود.
چه زمانی از استاپ لاس استفاده میشود؟
برخلاف سفارش محدود یا استاپ لیمیت که هدف آن سود بردن از روندهای فعلی است، یک تریدر برای این از دستور توقف ضرر استفاده میکند تا ضررهای احتمالی به بیش از حد را محدود کند.
STOP LOSS نه تنها گامی برای به حداکثر رساندن سود است، بلکه با افزایش کنترل تریدر بر ریسک، گزینههای استراتژیسازی تریدر را نیز گسترش میدهد. برای استفاده موثر از حد ضرر، معاملهگر همچنان باید رفتار بازار را پیشبینی کند و STOP LOSS را مطابق با آن تنظیم کند، در غیر این صورت ممکن است نه تنها نتواند از ضرر جلوگیری کند بلکه آن را چند برابر کند. هنگامی که معاملهگر آیندهنگری از نحوه رفتار بازار داشته باشد، باید هم ارزش و هم نوع استاپ لاسی را که می خواهد استفاده کند، انتخاب کند.
انواع استاپ لاس STOP LOSS
- کامل (The Full Stop Loss)
تمام ارزهای دیجیتال را در صورت فعال شدن، لیکوئید میکند. حد ضرر کامل در یک بازار با نوسانات ناگهانی و غیرمنتظره قیمت مفید است، به طوری که پیش بینی میشود هر افت قیمت پایین بماند. در حالی که یک افزایش قیمت به معنای از دست دادن سود احتمالی معاملهگر است، اما اگر قیمت کریپتو پایین بماند، از ضرر جلوگیری میکند، بنابراین، هنگام تنظیم یک توقف اهمیت حد سود و حد ضرر ضرر، معامله گر باید ریسک و سود هر دو عامل را در نظر بگیرد.
نسبت مشخصی از داراییهای دیجیتال را در صورت فعال شدن، لیکوئید میکند. این نوع سفارش میتواند در یک بازار بسیار پر نوسان (یعنی بازار ارزهای دیجیتال) مفید باشد یعنی زمانی که مقداری از یک دارایی در کاهش قیمت فروخته شد تریدر بتواند در زمان افرایش قیمت از داراییهای باقیمانده استفاده کند.
اگر تریدر دارایی را رها کند و قیمت کاهش یابد، ضرر خواهند کرد. این نوع سفارش میتواند بهعنوان ابزاری برای کنترل خسارت در یک بازار بسیار پر نوسان باشد، اما نمیتواند امنیت داراییهای دیجیتال را تضمین کند. بنابراین باید با درک کامل از این که ریسکها همچنان بالا هستند، از آن استفاده کرد.
ارزش حد ضرر با توجه به نوسانات قیمت ارز دیجیتال تنظیم میشود. تریدر یک قیمت نهایی را تعیین میکند که تفاوت بین قیمت دارایی جاری و ارزش توقف ضرر است. اگر قیمت ارز دیجیتال افزایش یابد، ارزش حد ضرر نیز همراه با آن افزایش خواهد یافت. هنگامی که قیمت کاهش می یابد، ارزش Stop Loss تغییر نمیکند و در صورت رسیدن به مقدار تعیین شده، دستور توقف ضرر اجرا میشود.
در این روش به معاملهگر اجازه داده میشود تا حداکثر ضرر را بدون توجه به اینکه روندها تا چه حد به نفع او پیش رفتهاند، محدود کند.
معاملهگران یا سرمایهگذاران ممکن است برای محافظت از سود خود از Stop Loss استفاده کنند. در صورتی که قسمت رمز ارز پس از تبدیل شدن به یک دستور بازار، به کاهش ادامه دهد و خطر اجرا نشدن سفارش را از بین می برد. یک استاپ لاس زمانی آغاز می شود که قیمت به زیر قیمت معین برسد. با این حال، ممکن است به دلیل ارزش بخش محدودی از سفارش، دستور اجرا نشود.
یکی از معایب این استراتژی این است که یک دارایی به طور ناگهانی به زیر قیمت معین کاهش مییابد. سفارش اجرا میشود و دارایی با قیمت بعدی فروخته می شود حتی اگر ارز دیجیتال با قیمت زیر سطح تعیین شده، معامله شود.
استاپ لاس فروش به زمانی اطلاق میشود که مشتری از یک صرافی درخواست میکند که ارز دیجیتال را در صورتی که قیمت آن کمتر از قیمت مشخص شده باشد، بفروشد. در دستور توقف خرید، قیمت توقف بالاتر از قیمت فعلی بازار تعیین میشود.
سرمایهگذاران ممکن است با ترکیب این دستور با استاپ لاس دنبال کننده، کارایی دستور توقف ضرر خود را افزایش دهند. تریلینگ استاپ یا دنبال کننده، یک دستور معامله است که در آن قیمت توقف ضرر با یک دلار مشخص ثابت نمیشود، بلکه در یک درصد یا مقدار دلار معینی کمتر از قیمت بازار تعیین میشود.
استاپ لاس با چه ریسکی همراه است؟
اگر دستورات حد ضرر بیش از حد اهمیت حد سود و حد ضرر بالا تنظیم شوند، معاملهگر با خطر افزایش قیمت فراتر از ارزش تعیین شده مواجه میشود.
اگر ارزش Stop Loss خیلی کم باشد، معاملهگر با ریسک ضرر مواجه میشود، بنابراین افت قیمت آن را تحریک نمیکند، اما پس از افت به یک روند ثابت میرسد. اگر استاپ ضرر آغاز شود، معاملهگر با یک ارزش توقف ضرر پایین بیشتر ضرر میکند تا با قیمت بالا، اگرچه ممکن است انتخاب بهتری باشد اگر تریدر معتقد بود که بازار پس از افتی که آغاز نشده است دوباره به سمت بالا باز میگردد.
در حالی که در یک بازار باثبات ظاهراً امن تر است، حد ضرر پس از آن، یک بدهی بالقوه در روندهای صعودی است. توقف ضرر جزئی در یک بازار باثبات کاربرد چندانی ندارد، اما می تواند در معامله با ارزهای جدید با نوسان بسیار مفید باشد. گفته میشود، همه ریسکها با انتخابهای ضعیف در مورد نوع و ارزش توقف ضرر ناشی از تحلیل نادرست بازار همراه است؛ دقیقاً مانند هر ابزار معاملاتی که در صورت عدم استفاده صحیح میتواند آسیبزا باشد.
جمع بندی
در حالی که استاپ لاس Stop Loss برای به حداقل رساندن خسارات ناشی از نوسانات طراحی شده است، شامل از دست دادن دارایی و حتی ممکن است به هدر دادن پول منجر شود. هنگام انتخاب توقف ضرر، معاملهگران باید نسبت ریسک به پاداش و همچنین اهمیت دارایی معامله شده برای سبد خود را در نظر بگیرند. آنها همچنین باید بتوانند رفتار کلی بازار را پیش بینی کنند. در نهایت، استاپ لاس تنها یک ابزار است و انتخاب استفاده از آن بر اساس تحلیل تریدر از بازار است. موفقیت در توقف ضرر بستگی به این دارد که آن تحلیل چقدر خوب انجام شود.
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟ مناسبت ترین R/R
نسبت ریسک به ریوارد یکی از اصلیترین معیارهای تریدینگ در بازارهای معاملاتی سنتی و ارزهای دیجیتال است. این معیار به معاملهگران کمک میکند تا ریسک معامله را به حداقل، و سود آن را به بیشترین میزان ممکن برسانند. در واقع معیار Risk to Ratio، با استفاده از قیمت ورودی، استاپ لاس و سفارش حد سود، روند صعودی و نزولی بالقوه هر معامله را اندازهگیری میکند. در ادامه به طور مفصل به بررسی این معیار در داموندمگ میپردازیم.
- 1) نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
- 2) نحوه عملکرد نسبت ریسک به ریوارد چگونه است؟
- 3) اهمیت و محدودیتهای استفاده از نسبت ریسک به ریوارد
- 4) استفاده از شاخصهای فنی و نسبت ریسک به ریوارد در افزایش سود
- 5) نکات کلیدی در هنگام استفاده از نسبت ریسک به ریوارد
- 6) نتیجه گیری
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد یا همان R/R، رابطه میان ریسک احتمالی و سود بالقوه موجود در هر معاملهای را مشخص میکند. اما منظور از ریسک (Risk) و ریوارد (Reward) چیست؟ درک مفهوم ریوارد، در دنیای تجارت و سرمایهگذاری بسیار ساده است. در واقع ریوارد، همان سودی است که انتظار داریم از معامله نصیبمان شود. این سود از تغییر قیمت (خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا) و یا درآمد حاصل از سرمایهگذاری (دریافت سود سهام)، به دست میآید.
اما در مقابل در دنیای معاملات، هر اتفاق غیرمنتظرهای که باعث تغییر در ارزش داراییهای مالی شود، به عنوان ریسک در نظر گرفته میشود. در دنیای ترید و سرمایهگذاری، ریسک در گروههای مختلف قرار میگیرد. در ادامه به برخی از مهمترین انواع ریسکهای معاملاتی اشاره میکنیم:
ریسک نقدشوندگی / Liquidity Risk
یک دارایی خوب باید قدرت نقدشوندگی بالایی داشته و سرمایهگذار در هر زمانی قادر به فروش آن دارایی باشد. در این نوع ریسک، معاملهگر نمیتواند در خارج یا داخل پوزیشن معاملهای را انجام داده و دارایی خود را بفروشد.
ریسک بازار / Market Risk
در برخی از موارد، میزان ریسک یک معامله از ابتدا مشخص نیست. به خصوص در بازار پرنوسان ارزهای دیجیتال که قیمتها به صورت لحظهای بالا و پایین میشوند. در مواردی این تغییرات قیمت بسیار شدید بوده و ممکن است کل بازار با کاهش ناگهانی قیمت مواجه شود. در Market Risk، ارزش کل بازار در زمان سرمایهگذاری کاهش پیدا کرده و فرد دچار ضرر و زیان زیادی میشود.
ریسک همبستگی / Correlation Risk
بر اساس آن ممکن است ارزش تمام سرمایهگذاریهای فرد در یک زمان و به طور ناگهانی کاهش پیدا کند.
ریسک سیاسی / Political Risk
بازارهای مالی به ویژه بازار ارزهای دیجیتال به شدت تحت تأثیر مسائل سیاسی، قوانین و مقررات جدید و اظهار نظرهای افراد تأثیرگذار قرار دارند. در سالهای اخیر شاهد نمونههایی همچون وضع قوانین جدید در مخالفت با ماینینگ کریپتوکارنسی در کشور چین و حتی اظهارنظرهای از مقامات غیرسیاسی اما بانفوذ مثل ایلان ماسک در مورد بیت کوین و شت کوینها، در پلتفرم توییتر بودهایم.
از آنجایی که در بازار ارزهای دیجیتال یا سایر بازارهای مالی، هیچ معاملهای بدون ریسک و با سود خالص انجام نمیشود، محاسبه نسبت ریسک به ریوارد و بررسی وضعیت سود و زیان معامله قبل از ورود به آن کاملاً ضروری و عاقلانه است.
بررسی مفهوم حد سود و ضرر
در هر معاملهای میتوان مقدار مشخصی را به عنوان بالاترین حد سود پیشبینی کرد، طبیعتاً معاملهگران با انجام معامله به دنبال رسیدن به این نقطه از سود هستند. اما در مقابل آن، به نقطهای که در آن معاملهگر در زمان سیر نزولی بازار از معامله خارج میشود، حد ضرر گفته میشود. به این ترتیب با در اختیار داشتن پارامترهای حد سود و ضرر معامله میتوانید به راحتی نسبت ریسک به ریوارد را محاسبه کرده و درباره انجام معامله تصمیمگیری کنید.
نحوه محاسبه نسبت ریسک به ریوارد
استفاده از استراتژیهای معاملاتی مانند نسبت ریسک به ریوارد تنها زمانی منطقی است که فرد از ابزارهای معاملاتی مانند توقف ضرر و سفارشهای سود استفاده کند. معاملهگران حرفهای قبل از انجام ترید و باز کردن یک پوزیشن جدید، با استفاده از تجزیه و تحلیلهای فنی، در نظر گرفتن سود معامله و پذیرش خطرات احتمالی، نسبت ریسک به ریوارد معامله را محاسبه میکنند. منظور از ریسک در اینجا، مقدار پولی است که معاملهگر در جریان انجام یک معامله از دست میدهد.
به عبارت دیگر شکافی که میان قیمت ورودی (entry price) و سفارش توقف ضرر (Stop Loss) یک معامله وجود دارد، نشاندهنده ریسک آن معامله است. قیمت ورودی نیز قیمت ارز دیجیتال مدنظر در لحظه انجام معامله خرید یا فروش آن است. به عنوان مثال ممکن است این عدد برای ارز دیجیتال بیت کوین برابر با 48 هزار و برای اتریوم برابر با 3.500 دلار باشد.
از طرفی ریوارد یا پاداش، سود بالقوه تعیین شده توسط معاملهگر را نشان میدهد، همچنین این امکان وجود دارد تا میزان ریوارد معامله را بر اساس فاصله قیمت ورودی (entry point) و سود هدف (profit target) اندازهگیری کنید. در نهایت نسبت ریسک به ریوارد، با استفاده از یک فرمول بسیار ساده و تنها با تقسیم ریسک بر پاداش معامله، به دست میآید.
- نتایج حاصل از فرمول ریسک به ریوارد
با جاگذاری دادههای معامله در این فرمول، سه حالت زیر به دست میآید:
- ریسک بیشتر از پاداش
- ریسک کمتر از پاداش
- ریسک مساوی پاداش
در صورتی که این نسبت از عدد 1 تجاوز کند، پاداش معامله از ریسک آن کمتر خواهد بود. بهتر است معاملاتی را انجام دهید که نسبت ریسک به پاداش کمتری داشته باشند. این بدان معناست که پتانسیل سود معامله بیشتر از ریسک آن است.
مثالی از استفاده از این فرمول در معامله بیت کوین
معاملهای را با دادههای زیر در نظر بگیرید.
- قیمت ورودی: 50 هزار دلار
- توقف ضرر: 48 هزار دلار
- حد سود: 54 هزار دلار
جایگذاری دادهها در فرمول Risk to Reward Ratio: 5/0 = 000/4 ÷ 000/2 = (000/50 -000/54) ÷ (000/48 – 000/50)
نسبت ریسک به ریوارد این معامله برابر با 5/0 است، برای اینکه این معامله به طور منظم سودآور باشد، لازم است این نسبت را بین 3/0 تا 5/0 نگهدارید.
نحوه عملکرد نسبت ریسک به ریوارد چگونه است؟
معیار نسبت ریسک به سود، به سرمایهگذاران کمک میکند تا بتوانند در معاملات خود ریسک از دست دادان دارایی را مدیریت کنند. جهت ثبت سفارش خرید، تنها کافیست به صرافی دیجیتالی مدنظر رفته و در پنل تریدینگ صرافی بر اساس استراتژی معاملاتی خود و تحلیلهای انجام شده Stop loss و Profit Target معامله را در یک نقطه منطقی تنظیم کنید.
توجه داشته باشید سطوح توقف ضرر و سود هدف را نباید به صورت تصادفی انتخاب کنید. چراکه تنها با مشخص کردن این دو پارامتر میتوانید نسبت ریسک به ریوارد معامله را محاسبه و میزان سودده بودن معامله را ارزیابی کنید.
اهمیت و محدودیتهای استفاده از نسبت ریسک به ریوارد
معاملهگران حرفهای در هنگام انجام معاملات خود به طور همزمان از ابزارها، استراتژیها و پارامترهای مختلف استفاده میکنند. به دلیل تعدد ابزارهای معاملاتی لازم است قبل از هر چیزی ابتدا کارکرد هر معیار را به خوبی درک کرده و با محدودیتها و اهمیت استفاده از آنها آشنا شویم. به همین منظور در ادامه به بررسی اهمیت و محدودیتهای استفاده از نسبت Risk to Reward میپردازیم.
اهمیت استفاده از نسبت ریسک به ریوارد
مهمترین مزیت استفاده از نسبت ریسک به ریوارد آن است که با استفاده از آن سرمایهگذار یا معاملهگر میتواند میزان ریسک سبد سرمایه خود را مدیریت کند. به این ترتیب با محاسبه نسبت RR و تجزیه و تحلیل بازار میتوانید دارایی خود را از ریسک بسیار بالا در مقابل سود بسیار کم یک معامله محافظت کنید.
محدودیت استفاده از نسبت ریسک به ریوارد
طبیعتاً نسبت ریسک به ریوارد، به تنهایی تمام اطلاعات مورد نیاز برای انجام یک معامله را در اختیار کاربر قرار نمیدهد. برای داشتن یک معامله موفق، باید در کنار نسبت RR از تکنیکها و ابزارهای معاملاتی دیگر نیز استفاده کنید، یعنی علاوه بر تعیین سطوح توقف ضرر و سود هدف، لازم است بتوانید میزان احتمال دستیابی به اهداف تعیین شده در سفارش را ارزیابی کنید.
یکی از اشتباهاتی که معمولاً اغلب معاملهگران روزانه مرتکب میشوند، آن است که این افراد قبل از تجزیه و تحلیل تمام جوانب معامله، نسبت ریسک به پاداش خاصی را برای معامله خود در نظر میگیرند. اما متأسفانه این موضوع سبب میشود تا بجای در نظر گرفتن ارزش رمز ارز مدنظر و شرایط بازار، معاملهگر پارامترهای توقف ضرر و سود هدف سفارش خود را بر اساس قیمت ورودی تنظیم کند.
انتخاب یک نسبت ریسک به پاداش مناسب، به عنوان یک اقدام متعادلکننده، این پیام را به معاملهگر میدهد که معامله قبل از رسیدن به نقطه توقف ضرر، شانس خوبی برای رسیدن به قیمت هدف دارد. جهت استفاده مؤثر از این نسبت، به یک طرح معاملاتی با شرایط زیر نیاز است:
- شرایط قابل قبول در بازار
- زمان و مکان ورود به معامله
- انتخاب درست پارامترهای توقف ضرر و قیمت هدف، بر اساس شرایط بازار
در هر صورت لازم است علاوه بر نسبت ریسک به ریوارد معامله، نسبتهای دیگر مانند Win to Loss Ratio و نقطه سر به سر (break-even) را هم در نظر بگیرد.
استفاده از شاخصهای فنی و نسبت ریسک به ریوارد در افزایش سود
ورود به یک معامله بدون در نظر گرفتن نسبت ریسک به ریوارد و مدیریت درست اندازه پوزیشن، تنها ریسک و خطرات معامله را افزایش میدهد. معامله در بازارهای مالی سنتی و ارزهای دیجیتال نیازمند بهرهگیری از یک رویکرد سیستماتیک با هدف افزایش پاداش بالقوه بوده و جایی برای حدس و گمان نیست. جهت داشتن یک رویکرد مناسب لازم است به مراحل زیر توجه کنید.
نحوه تنظیم توقف ضرر بر اساس ریسک بازار
همانطور که گفتیم، اختلاف نقطه ورودی و سطح توقف ضرر، ریسک معامله را نشان میدهد. سطح توقف ضرر نقطه خروج شما از یک معامله است، به این معنا که معامله شما به صورت خودکار و با تحمل کمترین ضرر ممکن بسته میشود. پرایس اکشن (Price action) یا حرکت قیمت (Price movement) یک دارایی، ویژگی یک ابزار معاملاتی بوده و در طول زمان بر روی نمودار ترسیم میشود. در واقع ترسیم پرایس اکشن بر روی نمودار اعمال خریداران و فروشندگان بازار را نشان میدهد.
اگر نمودار زیر را با دقت ملاحظه کنید، متوجه میشوید که قیمت در چند ناحیه تکرار شده است. اگر بتوانیم حد ضرر معامله را از میان این سطوح حمایت و مقاومت تعیین کنیم، احتمال بازگشت دوباره قیمت به این نواحی بیشتر است.
در نمودار بالا مشاهده میکنیم که قیمت بیت کوین از سطح حمایتی قوی 30 هزار دلاری بالاتر رفته است. در نتیجه خرید از این سطح با ریسک کمتر از 30 هزار دلار، احتمال وین ریت (Win Rate) را افزایش میدهد.
رویکرد دیگر، استفاده از خط روند سطح حمایت یا مقاومت است، در اغلب مواقع، قیمت به موقع از این سطح به جای اول برمیگردد.
در نمودار بالا ملاحظه میکنید که چطور قیمت از خط روند سطح حمایت، به عقب برگشته است. همچنین کندل استیکهای موجود در نمودار نشان میدهند که قیمت از خط روند (Trend line) تصحیح شده و به طرف بالا حرکت کرده است. علاوه بر این نسبت ریسک به ریوارد برای هر معامله از 1:1 بالاتر است.
به جز خطوط استاتیک یا ترند سطح حمایت، اغلب قیمتها از سطوح داینامیک عبور میکنند. میانگین متحرک نمایی دوگانه (EMA) مثال بسیار خوبی از سطوح مقاومت و حمایت داینامیک است. در واقع EMA نوعی میانگین متحرک است که با قرار دادن وزن بیشتر بر روی آخرین پرایس اکشن، قیمتها را متعادل و هموار میکند.
به عنوان مثال، اگر قیمت به 20-Period EMA نزدیک شود، احتمال زیادی وجود دارد تا میانگین متحرک، به عنوان یک سطح حمایت یا مقاومت داینامیک عمل کند. در نمودار بالا قیمت، بالاتر از سطح حمایتی داینامیک حرکت میکند. در این موارد بهتر است حد ضرر را پایینتر از EMA 20 قرار دهید، به این ترتیب قیمت با نسبت ریسک به ریوارد 1:4 افزایش یافته و بالاتر میرود.
نحوه تنظیم سود هدف (Target Profit) با هدف کاهش میزان ریسک
بر اساس توصیه کارشناسان و یک اقدام کاملاً منطقی باید قبل از شروع معامله میزان ریسک و ضرر آن را محاسبه کنید. در قسمت قبل نحوه محاسبه ریسک با استفاده از سطوح حمایتی، مقاومتی و میانگین حرکت آموزش داده شد. تمام قواعد بالا برای اندازهگیری ریوارد (سود) معامله نیز کاربرد دارند. اگر قیمت به سمت بالا حرکت کرده و به هر سطح مقاومت قابلتوجهی برسد، احتمال واکنش در این سطوح قیمتی بیشتر میشود.
نمودار بالا مثال خوبی برای تنظیم سود هدف بر اساس سطوح مقاومت است. در این مثال، قیمت 40 هزار دلار، به عنوان یک نقطه معکوس قیمت، قابل توجه و معنیدار است، یعنی جایی که قیمت از آن پایینتر رفته و این سطح را معنیدار میکند. در نتیجه اگر BTC/USD را پس از عبور از قیمت 30 هزار دلار خریده باشید، سود هدف (Take profit) شما باید بر روی 40 هزار دلار تنظیم شود.
در بازار سرمایه ابزاری به نام فیبوناچی کاربرد زیاد داشته و معاملهگران با استفاده از آن اهداف احتمالی قیمت را شناسایی میکنند. بر اساس یک رویکرد مقدماتی، لازم است سطح توسعه (extension leve) را به عنوان “قیمت هدف” اصلی در نظر بگیرید.
نمودار بالا نشان میدهد که چگونه سطح توسعه فیبوناچی به عنوان یک نقطه معکوس برای قیمت اصلی عمل میکند. به عنوان مثال، اگر پس از شکست 61.8 درصدی سوئینگ لول خرید خود را نهایی کنید، سطح Take Profit اصلی باید در 161.8 درصد باشد.
نکات کلیدی در هنگام استفاده از نسبت ریسک به ریوارد
نکات کلیدی در رابطه با معیار نسبت ریسک به ریوارد در بازار ارزهای دیجیتال به شرح زیر است:
- نسبت ریسک به ریوارد به تنهایی اطلاعات کافی در اختیار شما قرار نمیدهد.
- لازم است نحوه رسیدن به سطوح مختلف پاداش را با استفاده از این تکنیک معاملاتی آموزش ببینید.
- باید قبل از شروع معامله اطلاعات کافی در خصوص شرایط بازار جمعآوری کنید.
- لازم است یک برنامه معاملاتی معقول برای استفاده بهینه از نسبت ریسک به ریوارد داشته باشید.
- با اینکه ریسک به ریوارد یک ابزار عالی در بازارهای مالی است، اما برای مدیریت معاملات خود به استراتژی و ابزارهای دیگر نیز نیاز خواهید داشت.
نتیجه گیری
نسبت ریسک به ریوارد یکی از اصلیترین پارامترهای معاملاتی در بازارهای سرمایه و ارزهای دیجیتال است. این معیار در کنار سایر ابزارهای معاملاتی، به شما کمک میکند تا حد امکان میزان ریسک معامله را کاهش داده و سود مورد انتظار را در پایان معامله به دست آورید.
سؤالات متداول
چه زمانی از نسبت ریسک به ریوارد استفاده کنیم؟
استفاده از استراتژی معاملاتی نسبت ریسک به ریوارد، تنها زمانی منطقی است که از ابزارهای معاملاتی مانند توقف ضرر و سفارشهای سود استفاده کنید.
مهمترین مزیت استفاده از نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
اصلیترین مزیت این معیار آن است که با استفاده از آن میتوانید میزان سود معامله را افزایش و اهمیت حد سود و حد ضرر ریسک سبد سرمایه خود را کاهش دهید.
چه زمانی فرمول نسبت ریسک به ریوارد نتیجه مناسبی دارد؟
معاملاتی که نسبت ریسک به پاداش کمی دارند، گزینه بهتری هستند. چراکه در این موارد پتانسیل سود معامله بیشتر از ریسک آن است.
ویدیو آشنایی با الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال و کاربرد آن
الگوهای متنوعی را میتوان در نمودارهای مالی مشاهده کرد. هریک از الگوها میتوانند نشان دهنده یک روند خاص باشند. به طوری که تحلیلگران تکنیکال با استفاده از الگوها میتوانند موقعیت بازار را تشخیص داده و به زمان صحیح ورود و خروج از معاملات دسترسی پیدا کنند. یکی از مشهورترین و شناخته شدهترین الگوهای نموداری، الگوی مستطیل است. اما این الگو شرایط و انواع مختلفی دارد. به همین خاطر در این مطلب میخواهیم بهصورت مفصل با این الگو آشنایی پیدا کنیم. آنگاه خواهیم توانست هر نوع الگوی مستطیلی را در نمودارها تشخیص دهیم. اگر شما نیز میخواهید با شناخت الگوهای نموداری به درک بیشتری از تحلیل تکنیکال برسید، حتماً با ما همراه شوید.
الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال چیست؟
الگوی مستطیل «Rectangle Pattern» یکی از انواع الگوهای ادامه دهنده در روندها است. الگوهای ادامه دهنده در برابر الگوهای بازگشتی قرار میگیرند. به طوری که پس از گذر از الگوی مستطیل، روند ادامهدار خواهد بود. الگوی مستطیل را میتوان مانند یک محدودهی مستطیلی شکل به حالت افقی در نظر گرفت که ضلع بالایی آن «خط مقاومت» و ضلع پایینی آن «خط حمایت» است. حالا روند در بین این دو ضلع برای یک مدت مشخص گرفتار میشود. به طوری که گاهی خط روند به ضلع بالایی و گاهی هم به ضلع پایینی آن برخورد میکند. این روند با تشکیل چند سقف و کف متوالی بهصورت موازی ادامه خواهد داشت؛ تا این که در نهایت روند از این الگو خارج شده و به مسیر صعودی یا نزولی خود ادامه دهد.
الگوی مستطیل زمانی تشکیل میشود که عرضه و تقاضا با هم برابر باشند. بنابراین در زمان شکلگیری این الگو، نوعی توقف در روند کلی، رخ میدهد که به آن «رنج شدن» یا «تراکمی شدن» هم گفته میشود. معمولاً این نوع الگو یا پترن مستطیل در تایمفریمهای پایین، بیشتر مشاهده میشود. تشخیص بهموقع شکلگیری این الگوی ادامه دهنده میتواند سیگنالهای خرید و فروش خوبی را در اختیار تریدرها قرار دهد!
نکته:
اگر یک تریدر بتواند تشکیل الگوی مستطیل بورس، ارز دیجیتال یا حتی در فارکس و دیگر بازارهای مالی را در مسیر آن تشخیص دهد، میتواند با رسیدن قیمت به کف مستطیل، خرید کند. آنگاه با رسیدن دوباره روند به سقف الگوی مستطیلی، دارایی خود را به فروش برساند. یک تریدر میتواند این کار را تا اتمام الگوی مستطیلی ادامه دهد و از آن سود بگیرد. در ادامه به شما خواهیم گفت که چطور میتوانید با استفاده از این الگو، معاملات جدیدی را در بازار آغاز کنید و از آن سود بگیرید.
معرفی انواع الگوی مستطیل در تحلیل تکنیکال
الگوی مستطیل فقط به یک شکل خاص در نمودارها ظاهر نمیشود. بلکه این الگو در تکنیکال، دو نوع کلی دارد که باید آنها را بشناسید. انواع پترن مستطیل با نزولی و صعودی بودن بازار، معنا پیدا میکنند. به طوری که میتوان آنها را بهصورت زیر بررسی کرد:
گرفتار شدن روند در محدودهی دو ضلع موازی یک مستطیل، دیر یا زود به پایان میرسد. اما شکست این الگو، میتواند با شکست ضلع حمایت یا شکست ضلع مقاومت همراه باشد. الگوی مستطیل صعودی، معمولاً در طی یک روند صعودی قوی ایجاد میشود. در این الگو، خط روند، مقاومت یا حمایت را شکسته و روند را با افزایش یا کاهش قیمت همراهی میکند. در واقع، زمانی که شاهد یک روند صعودی در بازار هستیم و به ناگاه در یک رنج دچار نوسان میشود، الگوی مستطیلی ظاهر خواهد شد. در طی این الگو، بازار یک استراحت میکند. البته معمولاً شکست این الگو از سمت بالا خواهد بود.
الگوی مستطیل نزولی در برابر الگوی صعودی آن قرار میگیرد. به طوری که در روندهایی با کاهش قیمت شدید، اتفاق میاُفتد. در واقع، روند پس از طی کردن یک مسیر نزولی، در یک رنج مشخص نوسان میکند. در چنین حالتهایی باید منتظر ماند تا مستطیل بهصورت کامل تشکیل شود. آنگاه با شکست خط مقاومت یا حمایت، مسیر روند پس از الگوی مستطیل نزولی، مشخص خواهد شد.
دو نوع الگوی نامبرده، در نمودارهای مالی هر بازار میتوانند تشکیل شوند. بنابراین اگر به نمودارهای گذشته سهام، ارز یا رمزارزهای خود نگاه کنید، میتوانید مستطیلهای شکل گرفته در روند آنها را مشخص کنید. آنگاه در روندهای جاری به تشخیص این الگوها بپردازید.
کاربرد الگوی مستطیل در معامله به چه صورت است؟
الگوهای مشابه دیگری در نمودارها وجود دارند که نباید آنها را با مستطیل اشتباه بگیریم. برای نمونه میتوان به الگوی پرچم مستطیل نزولی یا صعودی اشاره کرد. الگوهای پرچم، تفاوتهای جزئی با الگوی مستطیل دارند. بنابراین به عنوان یک تریدر، باید یاد بگیرید الگوهای مستطیل صعودی و نزولی را در نمودارها تشخیص دهید. ممکن است این کار به تمرین نیاز داشته باشد؛ اما با تشخیص این الگوها میتوانید، زمان مناسب برای ورود به یک معامله یا خروج از آن را شناسایی کنید. این موضوع به معنای آغاز کردن معاملات سودده در بازار موردنظر شما خواهد بود. به همین خاطر است که این الگو در تکنیکال از اهمیت بالایی برخودار است. در واقع، یک تریدر، حتماً باید با الگوهای بازگشتی و ادامه دهنده بازار که الگوهای مستطیلی در زیرمجموعه آنها قرار میگیرد، آشنایی داشته باشد.
مراحل استفاده از الگوی مستطیل در معامله
پس از این که شما فهمیدید الگوی مستطیل چیست و چگونگی تشخیص آن روی نمودار را یاد گرفتید، حالا باید از آن در معاملات خود بهره بگیرید. طبیعتاً استفاده از این الگو میتواند معاملات استانداردتر و سودمندتری را برای شما به همراه داشته باشد. اما برای استفاده کردن از این الگو در معامله، باید با مراحل استفاده از آن، آشنایی داشته باشید. مرحله استفاده از الگوی مستطیل در معامله به قرار زیر است:
در اولین مرحله برای استفاده از الگوی مستطیل در فارکس، بورس یا هر بازار دیگر، باید ابتدا این الگو را در نمودار موردنظر خود مشخص کنید. برای این کار نموداری را پیدا کنید که وارد محدوده رنج یا تراکم شده باشد. به این معنی که در یک محدوده مشخص نوسان کند. آنگاه «حداقل دو کف و سقف متوالی که بهصورت افقی ایجاد شدهاند» را پیدا کنید. با مشخص کردن این کف و سقفها، محدودهی حمایت و مقاومت الگو مشخص خواهد شد.
پس از مشخص کردن الگوی مستطیل در انتهای روند نمودار خود، باید نقطه شکست آن را پیدا کنید. گفتیم که الگوهای مستطیل صعودی، معمولاً از سمت بالا ، خط مقاومت را شکسته و وارد محدوده صعودی میشوند. اما اگر شما با یک مستطیل نزولی سروکار دارید که در ادامهی یک شارپ نزولی شکل گرفته، باید انتظار کاهش قیمت و شکست حمایت را داشته باشید.
اگر شما با یک مستطیل صعودی سروکار دارید، میتوانید معامله خود را در نقطه مکث آخرین کف قابل مشاهده در نمودار آن آغاز کنید. اما اگر مستطیل شما نزولی است، باید معامله فروش خود را استارت بزنید. البته باز کردن معامله فروش، بدون داشتن دارایی نمودار در پرتفوی، صرفاً در بازارهای دوطرفه مانند فارکس و فیوچرز قابل انجام است.
- ایمن کردن معامله با تعیین کردن حد ضرر برای آن
برای ایمن کردن هر معامله مالی در بازارها، باید برای آنها «حد ضرر» تعیین کرد. با قرار دادن حد ضرر، از اُفت بیش از حد سرمایه خود جلوگیری خواهید کرد. این امر در معاملات باز شده از روی الگوی مستطیل هم صادق است. برای این کار باید، وسط مستطیل را به عنوان حد ضرر خود تعیین کنید. چراکه معمولاً نمودار قیمت، قبل از ادامه روند، تکانه یا نوسانهایی را تجربه کند. در این صورت، با قرار دادن حد ضرر قبل از شکست، میتوانید معامله خود را با یک نوسان کوچک پایان دهید. البته شما میتوانید حد ضرر خود را در بالای حمایت یا مقاومت مشهود موجود در الگوی مستطیل هم قرار دهید.
- تعیین حد سود در معامله با الگوی مستطیل
با توجه به اینکه شما معامله خود را با استفاده از الگوی مستطیل باز کردهاید، پس باید معامله خود را تا زمان نمودار به هدف قیمتی که به اندازه خود الگو است، برسد. شما حد ضرر خود را احتمالاً در وسط الگو قرار دادهاید. پس حد سود شما میتواند دو برابر حد ضرر باشد. نسبت ریسک به ریوارد این معامله برابر با عدد «۲» است. پس این معامله، معقول و سودده به نظر میرسد.
طی کردن ۵ مرحله اصولی فوق برای بهرهگیری از این الگو در تحلیل تکنیکال، ضروری است. البته تریدرهای حرفهایتر میتوانند جزئیات بیشتری را برای آن در نظر بگیرند یا از فیلتر الگوی مستطیل استفاده کنند. فیلتر الگوی مستطیل و فرمول الگوی مستطیلی از جمله ابزارهایی هستند که میتوانند برای تشخیص دقیقتر این الگوها و نحوه شکست آنها به تریدرها کمک کنند. شما نیز میتوانید با ارتقای دانش تحلیلی خود، از این ابزارها بهره بگیرید. البته مراحل ۵گانه فوق را میتوان کاربردیترین فرمول الگوی مستطیلی در نظر گرفت. شما نیز میتوانید به سادگی در معاملات آتی خود از این مراحل استفاده کنید.
اهمیت حد ضرر در استفاده از الگوی مستطیل
پترن مستطیل و الگوی اندینگ آن در تحلیل تکنیکال از کاربرد فراوانی برخوردار است. اما جدا از بحث الگوها، تعیین کردن حد ضرر در معاملات را میتوان یک ضرورت در نظر گرفت. برخی از اساتید حوزه مالی، معامله بدون تعیین حد ضرر را یک معامله باطل میدانند. در واقع شما با تعیین کردن حد ضرر، معامله خود را بیمه میکنید. این موضوع در مورد معامله با الگوی مستطیل هم باید حتماً رعایت شود. اگر شما در معامله خود با استفاده از این نوع الگو، حد ضرر تعیین کنید، ممکن است روند برخلاف انتظار شما حرکت کند. ما معمولاً الگوی مستطیل صعودی را با شکست مقاومت و الگوی نزولی آن را با شکست خط حمایت ارزیابی میکنیم. اما اگر انتهای مستطیل با شکست متفاوتی رقم بخورد، تعیین نکردن حد ضرر به قیمت یک زیان بزرگ برای تریدر تمام خواهد شد!
چطور میتوان به بهترین شکل از الگوی مستطیل استفاده کرد؟
برخی از افراد با راحتی و دقت بیشتری میتوانند از الگوهای مستطیلی در معاملات خود استفاده کنند. این در حالی است که برخی دیگر از این روش نتیجه چندان مطلوبی نمیگیرند. شما باید این روش را امتحان کنید تا به توانایی خود در استفاده از آن پی ببرید. البته این نکته را نمیتوان نادیده گرفت که تمرین میتواند عملکرد شما را در استفاده از الگوهای نموداری ارتقا دهد. شما میتوانید استفاده از انواع الگوها را با شرکت در دورههای آموزش تحلیل تکنیکال دلفین وست استارت بزنید.
سخن آخر
شناخت الگوها در حوزه تحلیل تکنیکال قرار میگیرد. شما در هر فضای معاملاتی که فعالیت کنید، میتوانید از تحلیل تکنیکال استفاده نمایید. بنابراین شناخت الگوهای مستطیلی میتواند همیشه و همهجا به کار شما بیاید. شما میتوانید این مطلب را چند بار دیگر هم مطالعه کنید. آنگاه پس از شناخت صحیح الگوهای مستطیلی و چگونگی استفاده از آنها، میتوانید معاملات متفاوتی را در بازار موردنظر خود باز کنید. هر سؤال، ابهام، تجربه یا ایدهای در رابطه با استفاده از الگوهای مستطیلی در تحلیل تکنیکال دارید، آن را در بخش نظرات مطرح نمایید. تبادل نظر میتواند به بهبود فرآیند استفاده از این ابزارها کمک کند. پس در اسرع وقت پاسخگوی شما خواهیم بود.
برای یادگیری “تحلیل تکنیکال” مسیر زیر را به شما پیشنهاد میکنیم:
دیدگاه شما