اهمیت روانشناسی ترید؛ چگونه مثل یک تریدر موفق تصمیم بگیریم؟
یک تجارت موفق در بازارهای مالی به مهارتهای بسیاری نیاز دارد و به طور قطع کنترل احساسات، تفکر سریع، نظم و انضباط در فعالیتها بخشی از این مهارتهای لازم است که به عنوان روانشناسی معاملات شناخته میشود. در روانشناسی معاملات مهم نیست که یک معاملهگر دارای چه خصوصیاتی است بلکه مهم این است که چگونه خصوصیات خود را مهار میکند و در جهت مثبت از آنها استفاده میکند. در ادامه میتوانید با تکنیکهایی که به شما کمک میکند تا از روانشناسی ترید به نفع خود بهره ببرید؛ آشنا شوید.
چگونه با استفاده از روانشناسی ترید موفقتر عمل کنیم؟
همه انسانها میتوانند دارای خصوصیات منفیای باشند که در برخی مواقع به سودشان عمل کرده است. بهعنوانمثال فردی که میترسد، در موقعیت مناسبی خود را از یک موقعیت خارج کرده و در امان میماند. هرچند همین صفت میتواند شانسهای زیادی را از او بگیرد. در اینجا ترس اهمیتی ندارد بلکه چقدر ترسیدن و چرا ترسیدن و تصمیمگیری بدون ترس است که از اهمیت بسیاری برخوردار است.
طمع نیز در روی دیگر سکه میتواند شما را نجات داده و یا هلاک کند. برای یک معامله موفق بیش از هر چیز شما باید دو احساس اصلی خود را درک و کنترل کنید؛ ترس و طمع. در واقع مهار ترس و طمع کلید اصلی کسب درامد است. اما اگر کلیتر به این موارد نگاه کنیم؛ چگونه میتوان از روانشناسی ترید به نفع خود استفاده کرد؟
درک ترس
وقتی معاملهگران خبرهای بدی درباره یک سهام خاص یا بهطورکلی درباره مسائل اقتصادی دریافت میکنند، طبیعتاً دچار ترس میشوند. آنها ممکن است به خاطر ترس از دست دادن داراییشان عجولانه عمل کرده و با فروش سهام یا ارزهای دیجیتال از هرگونه ریسک بیشتر جلوگیری کنند. البته که در چنین تصمیمی از بسیاری از ضررهای احتمالی جلوگیری میشود ولی در سویی دیگر احتمال از دست دادن سود چشمگیری نیز وجود دارد.
یک معاملهگر باید پیش از هر چیز ترس را شناخته و آن را درک کند. به طور خلاصه ترس یک واکنش طبیعی در برابر تهدیدات قابل درک است. ترس در معامله یعنی در معرض خطر بودن سود بالقوه معاملات یک معاملهگر.
تعیین ابعاد و اندازه ترس میتواند راهگشا باشد. معاملهگران باید پیش از وقوع یک خبر بد بدانند که دقیقاً بدانند از چه چیز میترسند و چرا از آن میترسند.
با تفکر قبلی و چارهاندیشی، معاملهگران به تدریج میآموزند که چگونه بیش از وقوع حوادث آنها را به صورت غریزی درک کنند و نسبت به آنها واکنش نشان دهند. آنها میتوانند واکنشهای عاطفی را کنار بگذارند. هرچند رسیدن به این مرحله، کار سادهای نیست، اما این مورد برای سلامت پرتفوی (سبد سهام) یک سرمایهگذار و همچنین خود سرمایهگذار ضروری است.
غلبه بر حرص
به قول یک اصطلاح قدیمی در والاستریت”خوکها ذبح میشوند”. این جمله اشاره به عادت سرمایهگذاران حریص دارد که بیش از حد در یک موقعیت در سود میمانند تا بتوانند بیشترین سود را از آن موقعیت کسب کنند. دیر یا زود روند معکوس میشود و حریص گرفتار خواهد شد.
غلبه بر حرص آسان نیست. اما معاملهگر باید یاد بگیرد که آن را بشناسد و یک برنامه معاملاتی مبتنی بر اندیشه منطقی و بدون حس و غریزه تدوین کند.
تصمیمات ناگهانی
معاملهگران اغلب باید سریع فکر کنند و سریع تصمیم بگیرند و برای رسیدن به چنین وضعیتی، به حضور ذهن خاصی نیاز دارند. آنها همچنین باید برنامههای معاملاتی منظم مخصوصی برای خود تعیین کرده و به این برنامهریزیها وفادار باشند تا سود و زیانهایشان را مدیریت کرده و فراموش نکنند. همچنین احساسات جایی در این مسئله ندارد.
تعیین و تنظیم قوانین
یک معاملهگر باید قوانینی را برای خود تعیین کرده و در زمانهای حساس و بحرانهای روانی، از این قوانین پیروی کند. دستورالعملها باید بر اساس میزان تحمل ریسک و پاداش فرد تنظیم شود و در نظر داشتن قوانین در بدو ورود به هر معاملهای ضروری است. در صورت پیروی از دستورالعملها حد سود و حد ضرر تعریفشده و این مسئله باعث حذف هرگونه هیجان و احساس از معاملات فرد میشود.
علاوه بر این، باید در نظر داشت کدام رویدادها روی رشد یا ریزش در بازار تأثیرگذارند و بر اساس آن حد سود و حد ضرر تعیین کرد.
عاقلانهترین کار این است که یک میزان معین برای سود و ضرر مشخص شود، اگر موقعیت به سود تعیین شده رسید، پول را برداشته و بههیچوجه برای سود بیشتری طمع نکنید. علاوه بر این اگر موقعیت به میزان ضرری که تعیین کردید، رسید، آن را بسته و خود را درگیر نکنید. شما همواره فرصت دوباره معامله کردن را خواهید داشت.
تحقیق و بررسی
معاملهگران باید در امور رمز ارزها و حوزه صنایع و سهامهایی که مورد علاقه آنهاست متخصص باشند، اخبار را دنبال کنند، بر روی آموزش خود سرمایهگذاری کنند و در صورت امکان، در سمینارهای معاملاتی و کنفرانسها شرکت کنند.
تا آنجا که امکانپذیر است، برای تحقیق وقت صرف کنید. نمودارها را بررسی کنید و با سایر مدیران صحبت و مشورت کنید. از مطالعه مجلات مهم در این زمینه و تحلیل اقتصاد کلان و صنعت نیز غافل نشوید.
دانش کمک خواهد کرد تا بر ترس خود غلبه کنید.
انعطافپذیر بمانید
برای معاملهگران مهم است که انعطافپذیر باقی بمانند و هر از گاهی به آزمایش موارد جدید بپردازند. آزمایش میتواند یکی از بهترین راهها برای کسب تجربه معاملهگر باشد، البته این آزمایشها نباید شامل موارد غیرعاقلانه باشد. کسب تجربه ممکن است به کاهش اثرات احساسات در تصمیمهای معاملهگر کمک کند.
سخن پایانی
سرانجام، معاملهگران باید به طور دورهای عملکرد خود را ارزیابی کنند. معاملهگران علاوه بر بررسی سود و موقعیتهای فردی خود، باید آمادگی خود را در موقعیتهای معاملاتی مختلف بسنجند، همینطور میزان به روز بودن اطلاعات خود از بازارها و وضعیت آموزش را به صورت مداوم تحت نظر داشته باشند. این ارزیابی دورهای میتواند به یک معاملهگر کمک کند تا اشتباهات را تصحیح کند ، عادتهای بد را تغییر دهد و بازده کلی را افزایش دهد.
ریشه ترس و اشتیاق در معامله گری
ترس و اشتیاق معامله گری که متاثر از ترشح هورمونهای ” سروتونین ” و ” آدرنالین و نورآدرنالین ” هستند، به صورت طبیعی در بدن طبق غریزه ترشح میشوند. همین دو هورمون هستند که اعتیاد در ترید را ایجاد کرده و باعث آور ترید میشوند. راه های مقابله با این مشکل به روشهای غیر از اصلاح فکری، اول ورزش دوم خوردن غذاهای گرم، یا تقویت هورمونهای جنسی به هر طریقی زیر نظر پزشک هست.
به خاطر همین هورمون سروتونین هست که معامله گرانی که از نظر منطقه جغرافیایی، در ساعات اولیه صبح مصادف با سشن مناسب ترس و هیجان در معاملات معامله در بازار مورد نظر خود هستند موفق تر می باشند، مانند ساکنان غرب اروپا که بایست صبح ها زودتر از خواب بیدار شده و آماده معامله در سشن لندن شوند، زیرا این هورمون در صبح بالاترین میزان را در بدن داشته و در طول روز به تدریج کاهش پیدا میکند. ترشح و وجود طبیعی این هورمون ( نه متاثر از کسب سود و تی پی ) باعث تصمیم گیری بهتر تریدر میشود که غیر مستقیم از اعتیاد و آور ترید او در طولانی مدت جلو گیری میکند.
تقویت هورمون های جنسی و بالا بودن فعالیت جنسی به صورت پنهان و غیر مستقیم باعث می شوند که اثر ماندگاری سروتونین در بدن بیشتر باشد و هیجان شادی در اثر تی پی خوردن (کسب سود) کمتر باعث ترشح این هورمون به صورت غیر طبیعی در بدن شود، چون میزان ماندگاری این هورمون در بدن دقیقا مرتبط با دلیل منتشر شدن آن هست. بعضی دلایل باعث ماندگاری بیشترش در بدن و برخی دیگر باعث ماندگاری کمتر هستند.
البته هر چیزی افراط و تفریطش مضرر هست و باید فقط در صورت مشاهده علایم، زیر نظر پزشک متخصص یا مشاور حرفه ای اقدامات انجام شوند.
چرا هورمون ” سروتونین ” در معامله گری باعث ایجاد اعتیاد به ترید میشود ؟
ما هم مثل دیگر موجودات دارای غرایزی هستیم، برای درک بهتر ابتدا تعریف غریزه را مرور کنیم، غریزه بر اساس ترشح هورمون سروتونین شکل میگرد، به این صورت که هر موجودی با انجام دادن برخی اعمال یا حرکات این هورمون در او ترشح می شود که به صورت ناخودآگاه برای او احساس رضایت مندی و خوشحالی به همراه دارد، که این احساس با ادراک دیگری مثل سیری – امنیت – سلامت و غیره که همراه شود تاثیر آن را دوچندان کرده و باعث میشود که موجود در دفعات بعدی نیز تشویق به انجام آن حرکت یا رفتار شود و به مرور زمان به وجود این هورمون اعتیاد پیدا کرده و این قدر تکرار میشود که اون احساس سیری یا امنیت (استتار) یا هر چیز دیگری را به صورت نیاز روزمره تجربه کند. به طور مثال یک پروانه چطور می فهمد که طرح و رنگ بندی او به چه گل یا ترس و هیجان در معاملات درختی شبیه هست و آن را پیدا کرده و خود را استتار میکند ؟؟ در واقع پروانه این شعور و درک را ندارد بلکه وقتی روی سطحی قرار میگیرد که همرنگ و طرح با خودش هست احساس خوشایندی به او دست داده و به همین دلیل این کار را انجام میدهد، که ما به عنوان موجودات متفکر بهش میگیم غریزه استتار.
حالا همین هورمون در بدن انسان هم ترشح می شود و نتیجه آن احساس شادی هست، که هر عاملی باعث ترشح این هورمون شود ماندگاری متفاوتی در بدن خواهد داشت. مثلا خرید یک ماشین، انجام یک سرگرمی مفرح، رفتن به مسافرت، صحبت و دیدار یک دوست عزیز خرید یک لباس یا هر چیز دیگری که باعث ترشح این هورمون شود ماندگاری های متفاوتی را در بدن خواهد داشت.
در معامله گری بازارهای مالی هم با کسب سود، با توجه به شرایط دسترسی و سهولتی که در این حرفه هست و یا کسب تی پی هایی با شرایط قابل تعریف که بیشتر برای مبتدیان اتفاق می افتد این هورمون ترشح میشود که شخص به صورت ناخودآگاه دائما به دنبال دریافت چنین احساسی هست، آن قدر معامله میکند تا حتی برای دفعات کم هم که شده بتواند آن احساس را مجدد تجربه کند و برای همین هست که افرادی را می بینیم که با این که برایند منفی و ضرر دهی دارند ولی باز هم بدون چاره اندیشی و همت اساسی به دنبال ترید کردن هستند تا جایی که به دفعات سرمایه خود در بازار را از دست می دهند.
و همین جاست که این باور شکل می گیرد که (ضرر جزئی از بازار هست) و شخص تعصب و همتش را برای ارتقای بهره وری خودش از دست می دهد.
به طور خلاصه دو راه کار اصلاح فکری در رفع این مشکل تریدری پذیرش مسئولیت و مدیریت ریسک در معاملات هست که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
با یک مثال توضیح می دهم: همه می دانیم که تصادف خودرویی یک اتفاق کاملا معمول و محتمل هست و برای همین همگی خودرو خود را بیمه میکنیم، که اینجا بیمه حکم استاپ لاس گذاشتن برای ترید را دارد، ولی آیا همه ما از کوپن های بیمه خود استفاده میکنیم؟ چقدر زیاد آدم هایی دیده ایم که حتی 10 سال تخفیف بیمه دارند. ( غیر از آنهایی که دستی خسارت طرف ضرر دیده را پرداخت می کنند که این حکم معامله گرانی را دارد که استاپ های خود را جابجا میکند)
وقتی تریدر تمام قوائد و قوانین را که بیشتر آنها را خودش برای خودش وضع کرده رعایت کند، دیگر جمله معروف بالا معنی نخواهد داشت.
البته تاکید میکنم گذاشتن استاپ در معاملات، حکم بیمه ماشین را برای مواقعی که تصادفاتی ناخواسته با دلیل بیرونی مانند انحراف به چپ خودرو مقابل در جاده هستند دارد، نه بهانه ای برای کمتر کردن ضررهای ناشی از اشتباهات تکراری یا نا آگاهانه در معامله گری.
پس استاپ خودرن طبیعی هست اما نه با این باور که جزء جدا نشدنی بازار باشد، و باعث شود هر ضرری را بپذیریم و بی خیال پیدا کردن اشتباهات خود شویم و غیرتی روی حفظ سودها نداشته باشیم.
چطور مسئولیت پذیری و مدیریت ریسک باعث میشوند اعتیاد به ترید از بین برود؟
این دو راهکار هر کدام به دو ترس و هیجان در معاملات صورت باعث از بین رفتن اعتیاد به چارت میشوند.
مسئولیت پذیری:
وقتی تریدر مسئولیت نتایج و برایند معاملات خود را بپذیرد و به عنوان یک موجود دارای تفکر و شعور این را در خود نهادینه کند که اگر سودی کردم و لذتی بردم یا ضرری کردم، مسئولیتش تماما با خودم بوده و رفتار ارادی و کنترل شده خودم این نتیجه را برام داشته درنتیجه در ذهن او این ساختار به وجود می اید که از کسب سود و تی پی هایش به اندازه منطقی و محدود لذت برده و با ترشح بیشتر سروتونین باعث نشود که آدرنالین ترشح و در کوتاه مدت و نامحسوس در تصمیمات معاملاتی خود هیجانی شود و احساسی تصمیم بگیرد. از طرفی وقتی تریدر مسئولیت برایند و نتایج معاملات خود را بپذیرد به صورت منطقی به دنبال ارتقا سطح علمی و ذخیره تجریبیاتش میرود، ذخیره و استفاده از تجربیات چیزی هست که همه قادر به آن نیستند و به آن توجه نمی کنند . علم خودش فونداسیون موفقیت در بازار است و تجربه ستون آن، پس اگر تجارب استفاده نشوند انگار که شخص علمی هم نداشته و دائما با تکرار اشتباهات گذشته در یک چرخه نامتناهی درجا دور خواهد زد و به دانسته ها و منابع خودش شک میکند که این خود مجددا آسیب های جدید دیگری برای تریدر در او ایجاد می کند.
مدیریت ریسک:
زمانی که معامله گر مدل های معتبر مدیریت ریسک را آگاه باشد و به آنها عمل کند باعث میشود که سودهای غیر منطقی ( زیاد ) نسبت به سرمایه جاری خودش در بازار کسب نکند و متعاقبا همان چرخه که در بالا توضیح دادیم برای او اتفاق نیافتد و لذتی در تناسب سرمایه موجود خود داشته باشد و در نتیجه هیجان و واکنشهای احساسی در تصمیمات معاملاتی وی به وجود نخواهند آمد. از طرفی مدیریت ریسک چون تریدر را از نظر حجم و تعداد معاملات به صورت قانون مند محدود میکند باعث میشود که تریدر با پایبندی به آن در بلند مدت به کنترل احساسات خودش دست پیدا کرده و آور ترید نکند.
فومو FOMO یا ترس از دست دادن در معاملات چیست؟
فومو (FOMO) یا ترس از دست دادن، یک عبارت جدید است اما در ذات زندگی ما ریشه پیدا کرده است. این پدیده یک پدیده در عصر دیجیتال مدرن است. این سندروم ۶۹ درصد از افراد هزاره جدید را تحت تاثیر قرار میدهد و تاثیر قابل توجهی در شیوههای معاملهگری مدرن ایجاد کرده است.
به عنوان مثال، ترس از دست دادن میتواند منجر به ورود به معاملات بدون تامل کافی یا بستن معاملات در لحظات نامناسب شود , این اتفاق تنها به این دلیل رخ میدهد که معاملهگران تصور میکنند دیگران نیز مانند آنها عمل میکنند. معاملهگرانی که دچار این سندروم میشوند، گاهی به خاطر تحقیق کم و یا رفتار گلهای، سرمایه خود را به خطر میاندازند. در برخی مواقع، هنگامی که بازار در حال رشد است، بسیاری از افراد از ترس اینکه از رشد سریع بازار عقب نمانند، دچار این احساس میشوند که باید سریعا وارد بازار شوند.
در این مقاله، به دنبال ایجاد درکی بهتر در مورد FOMO، دلایل بوجود آمدن این احساس و چگونگی تاثیرگذاری آن بر موفقیت معاملهگران هستیم. همچنین با مثالهای مشخص سعی میشود به معاملهگران توضیح داده شود سندروم ترس از دست دادن چگونه میتواند بر احساسات یک معاملهگر روزانه تاثیر گذاشته و تصمیمات وی را هدایت کند. موضوعاتی که در اینجا قصد توضیح دادن آنها را داریم عبارتاند از:
- FOMO در معاملهگری چیست؟
- ویژگیهای یک معاملهگری که دچار فومو شده است چیست؟
- چه عواملی فومو را فعال میکند؟
- معاملهگری فومو در مقابل معاملهگری منضبط
- تجربیات معاملهگران بزرگ از فومو
- نکاتی برای غلبه بر فومو
FOMO در معاملهگری چیست؟
فومو یا ترس از دست دادن فرصتهای بزرگ در بازار، یک مشکل مشترک در بازارهای مالی است که بسیاری از معاملهگران در طول کار خود آن را تجربه خواهند کرد. فومو میتواند بر همه تاثیر بگذارد، از معاملهگران تازهکار و خرد تا معاملهگران حرفهای.
در عصر مدرن، رسانههای اجتماعی به ما دسترسی بیسابقهای داده است و همین موضوع FOMO را به یک پدیده رایج تبدیل کرده است. سندروم ترس از دست دادن هنگامی رخ میدهد که معاملهگران، موفقیت سایر معاملهگران را میبینند. این امر منجر به توقعات بیش از حد، فقدان چشمانداز طولانی مدت، اعتماد به نفس بیش از حد زیاد و یا بیش از حد کم و عدم رغبت به صبوری میشود.
احساسات یک نیرو محرکه اساسی برای ترس از دست دادن است. در صورت عدم کنترل احساسات، معاملهگران به سمت غفلت از استراتژی معاملاتی میروند و به سادگی مدیریت ریسک را فراموش میکنند.
احساسات رایجی که در معاملهگری به فومو کمک میکند عبارت است از: طمع، ترس، هیجان، حسادت، بیصبری، اضطراب
چرخه فومو هنگام معاملهگری
ویژگیهای یک معاملهگر که دچار FOMO شده است چیست؟
معاملهگرانی که طبق سندروم فومو عمل میکنند، عموما رفتارهای مشابهی دارند و مجموعه مشخصی از پیشفرضها تصمیمات آنها را هدایت میکند. در زیر لیستی از ویژگیهای یک معاملهگر که دچار سندروم فومو شده، آمده است:
چه عواملی ترس از دست دادن را فعال میکند؟
فومو یک احساس درونی است، اما احساسی است که میتواند از طیف وسیعی از شرایط سرچشمه گیرد. برخی از عوامل خارجی که میتواند منجر به ایجاد احساس FOMO در یک معاملهگر شود، عبارتاند از:
- بازارهای ناپایدار: فومو محدود به بازارهای صعودی نیست. هنگامی که بازارها در هر جهت حرکت سریعی را تجربه میکند، میتواند منجر به تشویق سرمایهگذاران برای ورود به معامله باشد. حتی یک معامله فروش.
- به دست آوردن پیروزیهای بزرگ: سرخوشی ناشی از پیروزیهای بزرگ به راحتی میتواند معاملهگران را فریب بدهد. البته ممکن است پیروزیهای بزرگ در معاملات برای مدتی ادامه داشته باشند اما برای همیشه ادامه نخواهد داشت.
- شکستهای مکرر: ممکن است معاملهگران در یک چرخه معیوب قرار بگیرند: ورود به معامله، ترسیدن، بستن معامله، ورود به معامله جدید. این اتفاق به خاطر بروز اضطراب و ناامیدی رخ میدهد و در نهایت منجر به ضررهای هنگفت میشود.
- اخبار و شایعات: شایعات میتواند به احساس از دست دادن فرصتهای خوب دامن بزنند.
- رسانههای اجتماعی: در شبکههای اجتماعی به نظر میرسد همه در حال برنده شدن هستند. ترکیب معامله و شبکههای اجتماعی بسیار سمی است. توصیه میکنیم از رسانههای اجتماعی تنها برای آگاهی از اتفاقات جدید و الهام گرفتن برای معاملات جدید استفاده کنید نه یک ابزار برای برنامهریزی قطعی.
از آنجایی که فومو بر افراد تاثیر میگذارد، میتواند بر بازارها نیز تاثیر بگذارد. بازارها بوسیله معاملهگران در حال حرکت هستند و اگر جمع کثیری از معاملهگران تحت تاثیر یک احساس قرار بگیرند، بازار نیز از این احساسات تاثیر ترس و هیجان در معاملات میپذیرد.
نمودار بالا، شاخص S&P 500 را نشان میدهد در این نمودار به خوبی چگونگی حرکت بازار متناسب با احساسات معاملهگران مشاهده میشود. وقتی مردم به دلیل FOMO وارد بازار صعودی میشوند، این بازارها به سرعت چهش میکنند. پس از افزایش شدید، شاهد یک سقوط هستیم. افرادی که آخر از همه وارد شدند، ضرر و زیان افرادی که زودتر وارد شدهاند را خریداری میکنند.
معاملهگری فومو در مقابل معاملهگری منضبط
همانطور که در بالا بررسی شد، بسته به شرایط موجود و عوامل دخیل در تصمیمگیری یک معاملهگر، روند انجام معاملات میتواند متفاوت باشد. در اینجا به مقایسه یک معاملهگر تحت تاثیر ترس از دست دادن و یک معاملهگر منضبط می پردازیم. با دانستن این تفاوتها راحتتر میتوانیم مشخص کنید که آیا تحت تاثیر فومو هستید یا خیر.
تجربیات معاملهگران بزرگ از فومو
در اینجا تجربیات معاملهگران سایت DAILYFX در مورد سندروم ترس از دست دادن را با شما به اشتراک میگذاریم:
- پیتر هنکس، تحلیلگر ارشد: «بر اساس استراتژی خود معامله کنید، نه احساسات خود»
- کریستوفر وکیو، استراتژیست ارشد: «استراتژی بریزید و اجرا کنید. به برنامه خود بچسبید و طمع نکنید.»
- ایلای اسپیواک، استراتژیست ارشد ارزها: «تصمیمات معاملهگری باینری (خرید یا فروش) نیست. گاهی هیچ کاری نکردن بهترین معاملهای است که میتوانید بکنید»
- جیمز استنلی، استراتژیست تکنیکال: «اگر با ترس از دست دادن مقابله نکنید و آن را تعدیل نکنید، آن با شما مقابله خواهد کرد»
- پل رابینسون، استراتژیست ارز: «هیچ معاملهای نمیتواند شما را بسازد یا نابود کند. اگر یک فرصت را از دست دادید، همیشه یک فرصت دیگر وجود دارد.»
نکاتی برای غلبه بر ترس از دست دادن
برای غلبه بر فومو باید آگاهی بیشتری از خود داشته باشیم و اهمیت نظم و انضباط و مدیریت ریسک در معاملات را درک کنیم. اگرچه هیچ راهحل سادهای برای جلوگیری از تاثیر احساسات بر معاملات و توقف فومو وجود ندارد اما تکنیکهای مختلفی وجود دارد که میتواند به معاملهگران کمک کند تا تصمیمات آگاهانه بگیرند و معاملات بهتری داشته باشند.
در اینجا چند نکته آورده شده است تا به شما در مدیریت ترس کمک کند:
- همیشه فرصت معامله دیگری وجود دارد. فرصتهای معاملاتی مانند اتوبوس هستند. همیشه یکی دیگر وجود دارد. البته ممکن است موقعیت بعدی به سرعت رخ ندهد اما این فرصتها ارزش انتظار کشیدن را دارند.
- همه در یک موقعیت هستند. درک این نکته که بسیاری از معاملهگران در همان جایی هستند که ما قرار داریم، باعث میشود که FOMO شدت کمتری پیدا کند.
- به یک برنامه معاملاتی پایبند باشید. هر معاملهگر باید استراتژی خود را بداند و یک طرح معاملاتی برای خود ایجاد کند؛ سپس به آن پایبند باشد. این تنها راه برای موفقیت در طولانی مدت است.
- حذف احساسات از معاملات مهم است. بیاموزید که احساسات خود را کنار بگذارید. یک طرح معاملاتی به شما کمک میکند و اعتماد به نفس شما را در معاملات افزایش میدهد
- معاملهگران فقط باید سرمایهای را به کار گیرند که توانایی از دست دادن آن را دارند. اگر بازار به طرز غیر منتظرهای حرکت کند، معاملهگران میتوانند از حد ضرر برای کاهش ضرر و زیان خود استفاده کنند.
- شناخت بازارها ضروری است. معاملهگران باید تحلیل خود را داشته باشند و با استفاده از این اطلاعات، معامله کنند.
- نمیتوان از بروز FOMO اجتناب کرد اما میتوان آن را کنترل کرد. داشتن استراتژی و رویکردهای مناسب، میتواند از افتادن در دام ترس از دست دادن جلوگیری کند.
- داشتن یک ژورنال معاملاتی روزانه میتواند بسیار مفید باشد. بیعلت نیست که موفقترین معاملهگران از این ژورنالها استفاده میکنند.
توجه داشته باشید که غلبه بر فومو یک شبه رخ نمیدهد بلکه نیازمند یک روند مداوم است. این مقاله تنها نقطه شروع است. شما باید با مطالعه بیشتر در طی زمان، توانمندی خود برای کنترل احساسات در طی معاملات را افزایش دهید.
چگونه استرس کمتری در معاملات داشته باشیم
مهدی وزیری، تحلیل گر و مشاور سرمایه گذاری، در یادداشتی به بررسی روش هایی پرداخت که سرمایه گذاران با به کار گیری آنها می توانند فشارهای عصبی کمتری را در معاملات داشته باشند.
به عنوان معاملهگر، ما میتوانیم با مشاهده دقیق چگونگی مقابله ساموراییها با نبردهایشان نحوه بهینه مقابله با استرس در معاملات را به خوبی فرابگیریم .
این راهکارها شامل 6 قسمت هستند که در زیر به آنها اشاره میکنیم :
1- تمام زیانهای احتمالی را پیش از ورود به بازار بپذیرید. مک کال که یکی از نویسندگان مشهور در حوزه روانشناسی بازار سهام است، میگوید ساموراییها پیش از ورود به جنگ، مرگ را پیامدی کاملا عادی از نبرد میدانستند و آن را به خوبی میپذیرفتند. این امر شجاعت لازم برای نبرد با جسارت بیشتر و تردید کمتر را به آنها ارزانی میکرد. اگر بدانید که ممکن است بمیرید، نهایت تلاش خود را در نبرد خواهید کرد .
بدانید و بپذیرید که هر معامله ممکن است برایتان زیانآور باشد. بنابراین بر آن اساس برنامهریزی کنید. این کار اعتماد به نفس لازم برای انتخابهای صحیح تر را به شما خواهد داد .
2- ذهن و روح و جسم خود را متمرکز کنید. مک کال توضیح میدهد که تمرین تنفس عمیق به وضعیت عصبی ما آرامش میبخشد و کمک میکند تا بهتر بر هیجان و ترس خود غلبه کنیم .
3- به مهارتهای درونی و درک شهودی و حس خود اعتماد کنید. اغلب صدای درون من فریاد میزند که سهمی را بفروشم، زیرا قیمت آن پایین خواهد رفت. هنگامی که بر اساس این ندای درونی اقدام میکنم کارها خوب پیش میرود. نادیده گرفتن این نداهای درونی و تفکر مجدد در مورد آنها کار را خراب خواهد کرد .
مک کال معتقد است: یک معاملهگر خوب نه تنها باید به ابزارهای خود متکی باشد، بلکه باید به درک درونی خود گوش فرا دهد. اگر هنوز به سیستم خود اعتماد ندارید، آن را دور بیندازید و سعی کنید نحوه کار آن را به خوبی درک کنید و آن را بفهمید و آنگاه دوباره به آن اعتماد کنید. اگر هم سیستم شما مدتی است که خوب کار نمیکند و نتایج مطلوبی به دست نمیدهد، احتمالا زمان تغییر فرا رسیده است. هر کاری که لازم است انجام دهید تا مطمئن شوید سیستمی که از آن استفاده میکنید، خوب کار میکند. خودتان را هم در این بررسی و بازبینی قرار دهید. به عبارتی، اگر نمیتوانید به صدای درونتان گوش فرادهید، تنها معاملات مجازی انجام دهید تا زمانی که این توانایی ذهنی را به دست آورید .
4- پیروزی و موفقیت را به وضوح برای خود مجسم کنید .میتوان همین موضوع را به نحو دیگری بیان کرد: مثبت بیندیشید. یک ترس و هیجان در معاملات نتیجه مثبت را برای خود متصور شوید و از این طریق راحت تر میتوانید به موفقیت دست یابید. ممکن است حتی سه سال زمان و زیان کردن نیاز باشد تا این توانایی را به خوبی به دست آورید. اما امیدوار باشید و برای آن تلاش کنید .
اگر با خود بگویید که این معامله هم ناموفق خواهد بود، اول اینکه نمیتوانید شاد باشید، و دوم اینکه، ممکن است توانایی بالقوه خود برای انجام معاملات موفق را نیز قربانی این ترس و تردید کنید. اگر واقعا فکر میکنید که این معامله هم به شکست و زیان منتهی خواهد شد، پس چرا سهامی را میخرید؟ از همان اول خود را از آن کنار بکشید .
5- تنها در زمان حال باشید (بیندیشید) (زندگی کنید) تا بتوانید بر ترس خود فائق آیید. مک کال میگوید ترس به انجام تحلیلهای اضافی میانجامد و خود من نیز فکر میکنم این گفته درست است. همین تفکرهای مجدد، «سیستم به دقت تنظیم شده» شما را نابود خواهد کرد. به مهارتها و ابزارهای خود اطمینان داشته باشید و این کار تردید و رفتار هیجانی و تکانه ای که کارها را دشوارتر میکنند، از شما دور خواهد کرد .
همانطور که یک معامله پیش میرود، بر آن تمرکز کنید، نه بر آنچه که ممکن است اتفاق بیفتد یا نیفتد. شما نمیتوانید آنچه که اتفاق میافتد را کنترل کنید، اما میتوانید با آنچه که هماکنون در حال اتفاق افتادن است به خوبی برخورد کنید و بهترین واکنش را نسبت به آن داشته باشید. درست مانند پرواز کردن است، اگر بر روی خودتان تمرکز کنید که مثلا سقوط خواهید کرد مطمئن باشید که امیدی برای موفقیت نخواهید داشت .
6- هرگز کاری که شروع کرده اید را نیمه کاره رها نکنید. این موضوع هم یکی از پندهایی است که در بسیاری از مطالب روانشناسی به آن برخورد میکنیم. معاملهگران موفق دوست دارند پروژههای ذهنی خود را تکمیل کنند و به خوبی به سرانجام برسانند. اگر شجاعت لازم برای ورود به یک معامله را داشته اید، باید شجاعت خود را تا انتهای بازی حفظ کنید. برای معاملات خود برنامه ریزی کنید و بر اساس آن پیش روید .
اگر از همان ابتدا در مورد یک معامله تردید دارید، بهتر است اصلا وارد آن نشوید. فقط یادتان باشد نگذارید این احساس باعث شود بهانه لازم برای معامله نکردن را به دست آورید. به هر حال تنها راه موفق شدن و کسب سود، انجام معامله و نه اجتناب از انجام آن است. با خود بگویید معامله ای که در پیش دارم و اکنون در حال آغاز آن هستم، به یکی از موفق ترین معاملاتم – که زمان زیادی منتظرش بودم- تبدیل خواهد شد .
این موارد را در زیر خلاصه میکنیم: برای زیان آماده باشید. هنگام انجام معامله آرامش خود را حفظ کنید. به خود و ابزارهای خود اعتماد کنید. بر روی خود معامله تمرکز کنید، نه بر آنچه که ممکن است اتفاق بیفتد. معامله را تا انتهای آن به خوبی پیگیری کنید و تمام کنید. و نهایتا اینکه بر پول تمرکز نکنید، بلکه بر این موضوع متمرکز باشید که چه قدر خوب معامله کردید و میتوانید امیدوار باشید که به زودی معاملهگر بسیار موفقی خواهید شد .
ریشه ترس و اشتیاق در معامله گری
ترس و اشتیاق معامله گری که متاثر از ترشح هورمونهای ” سروتونین ” و ” آدرنالین و نورآدرنالین ” هستند، به صورت طبیعی در بدن طبق غریزه ترشح میشوند. همین دو هورمون هستند که اعتیاد در ترید را ایجاد کرده و باعث آور ترید میشوند. راه های مقابله با این مشکل به روشهای غیر از اصلاح فکری، اول ورزش دوم خوردن غذاهای گرم، یا تقویت هورمونهای جنسی به هر طریقی زیر نظر پزشک هست.
به خاطر همین هورمون سروتونین هست که معامله گرانی که از نظر منطقه جغرافیایی، در ساعات اولیه صبح مصادف با سشن مناسب معامله در بازار مورد نظر خود هستند موفق تر می باشند، مانند ساکنان غرب اروپا که بایست صبح ها زودتر از خواب بیدار شده و آماده معامله در سشن لندن شوند، زیرا این هورمون در صبح بالاترین میزان را در بدن داشته و در طول روز به تدریج کاهش پیدا میکند. ترشح و وجود طبیعی این هورمون ( نه متاثر از کسب سود و تی پی ) باعث تصمیم گیری بهتر تریدر میشود که غیر مستقیم از اعتیاد و آور ترید او در طولانی مدت جلو گیری میکند.
تقویت هورمون های جنسی و بالا بودن فعالیت جنسی به صورت پنهان و غیر مستقیم باعث می شوند که اثر ماندگاری سروتونین در بدن بیشتر باشد و هیجان شادی در اثر تی پی خوردن (کسب سود) کمتر باعث ترشح این هورمون به صورت غیر طبیعی در بدن شود، چون میزان ماندگاری این هورمون در بدن دقیقا مرتبط با دلیل منتشر شدن آن هست. بعضی دلایل باعث ماندگاری بیشترش در بدن و برخی دیگر باعث ماندگاری کمتر هستند.
البته هر چیزی افراط و تفریطش مضرر هست و باید فقط در صورت مشاهده علایم، زیر نظر پزشک متخصص یا مشاور حرفه ای اقدامات انجام شوند.
چرا هورمون ” سروتونین ” در معامله گری باعث ایجاد اعتیاد به ترید میشود ؟
ما هم مثل دیگر موجودات دارای غرایزی هستیم، برای درک بهتر ابتدا تعریف غریزه را مرور کنیم، غریزه بر اساس ترشح هورمون سروتونین شکل میگرد، به این صورت که هر موجودی با انجام دادن برخی اعمال یا حرکات این هورمون در او ترشح می شود که به صورت ناخودآگاه برای او احساس رضایت مندی و خوشحالی به همراه دارد، که این احساس با ادراک دیگری مثل سیری – امنیت – سلامت و غیره که همراه شود تاثیر آن را دوچندان کرده و باعث میشود که موجود در دفعات بعدی نیز تشویق به انجام آن حرکت یا رفتار شود و به مرور زمان به وجود این هورمون اعتیاد پیدا کرده و این قدر تکرار میشود که اون احساس سیری یا امنیت (استتار) یا هر چیز دیگری را به صورت نیاز روزمره تجربه کند. به طور مثال یک پروانه چطور می فهمد که طرح و رنگ بندی او به چه گل یا درختی شبیه هست و آن را پیدا کرده و خود را استتار میکند ؟؟ در واقع پروانه این شعور و درک را ندارد بلکه وقتی روی سطحی قرار میگیرد که همرنگ و طرح با خودش هست احساس ترس و هیجان در معاملات خوشایندی به او دست داده و به همین دلیل این کار را انجام میدهد، که ما به عنوان موجودات متفکر بهش میگیم غریزه استتار.
حالا همین هورمون در بدن انسان هم ترشح می شود و نتیجه آن احساس شادی هست، که هر عاملی باعث ترشح این هورمون شود ماندگاری متفاوتی در بدن خواهد داشت. مثلا خرید یک ماشین، انجام یک سرگرمی مفرح، رفتن به مسافرت، صحبت و دیدار یک دوست عزیز خرید یک لباس یا هر چیز دیگری که باعث ترشح این هورمون شود ماندگاری های متفاوتی را در بدن خواهد داشت.
در معامله گری بازارهای مالی هم با کسب سود، با توجه به شرایط دسترسی و سهولتی که در این حرفه هست و یا کسب تی پی هایی با شرایط قابل تعریف که بیشتر برای مبتدیان اتفاق می افتد این هورمون ترشح میشود که شخص به صورت ناخودآگاه دائما به دنبال دریافت چنین احساسی هست، آن قدر معامله میکند تا حتی برای دفعات کم هم که شده بتواند آن احساس را مجدد تجربه کند و برای همین هست که افرادی را می بینیم که با این که برایند منفی و ضرر دهی دارند ولی باز هم بدون چاره اندیشی و همت اساسی به دنبال ترید کردن هستند تا جایی که به دفعات سرمایه خود در بازار را از دست می دهند.
و همین جاست که این باور شکل می گیرد که (ضرر جزئی از بازار هست) و شخص تعصب و همتش را برای ارتقای بهره وری خودش از دست می دهد.
به طور خلاصه دو راه کار اصلاح فکری در رفع این مشکل تریدری پذیرش مسئولیت و مدیریت ریسک در معاملات هست که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
با یک مثال توضیح می دهم: همه می دانیم که تصادف خودرویی یک اتفاق کاملا معمول و محتمل هست و برای همین همگی خودرو خود را بیمه میکنیم، که اینجا بیمه حکم استاپ لاس گذاشتن برای ترید را دارد، ولی آیا همه ما از کوپن های بیمه خود استفاده میکنیم؟ چقدر زیاد آدم هایی دیده ایم که حتی 10 سال تخفیف بیمه دارند. ( غیر از آنهایی که دستی خسارت طرف ضرر دیده را پرداخت می کنند که این حکم معامله گرانی را دارد که استاپ های خود را جابجا میکند)
وقتی تریدر تمام قوائد و قوانین را که بیشتر آنها را خودش برای خودش وضع کرده رعایت کند، دیگر جمله معروف بالا معنی نخواهد داشت.
البته تاکید میکنم گذاشتن استاپ در معاملات، حکم بیمه ماشین را برای مواقعی که تصادفاتی ناخواسته با دلیل بیرونی مانند انحراف به چپ خودرو مقابل در جاده هستند دارد، نه بهانه ای برای کمتر کردن ضررهای ناشی از اشتباهات تکراری یا نا آگاهانه در معامله گری.
پس استاپ خودرن طبیعی هست اما نه با این باور که جزء جدا نشدنی بازار باشد، و باعث شود هر ضرری را بپذیریم و بی خیال پیدا کردن اشتباهات خود شویم و غیرتی روی حفظ سودها نداشته باشیم.
چطور مسئولیت پذیری و مدیریت ریسک باعث میشوند اعتیاد به ترید از بین برود؟
این دو راهکار هر کدام به دو صورت باعث از بین رفتن اعتیاد به چارت میشوند.
مسئولیت پذیری:
وقتی تریدر مسئولیت نتایج و برایند معاملات خود را بپذیرد و به عنوان یک موجود دارای تفکر و شعور این را در خود نهادینه کند که اگر سودی کردم و لذتی بردم یا ضرری کردم، مسئولیتش تماما با خودم بوده و رفتار ارادی و کنترل شده خودم این نتیجه را برام داشته درنتیجه در ذهن او این ساختار به وجود می اید که از کسب سود و تی پی هایش به اندازه منطقی و محدود لذت برده و با ترشح بیشتر سروتونین باعث نشود که آدرنالین ترشح و در کوتاه مدت و نامحسوس در تصمیمات معاملاتی خود هیجانی شود و احساسی تصمیم بگیرد. از طرفی وقتی تریدر مسئولیت برایند و نتایج معاملات خود را بپذیرد به صورت منطقی به دنبال ارتقا سطح علمی و ذخیره تجریبیاتش میرود، ذخیره و استفاده از تجربیات چیزی هست که همه قادر به آن نیستند و به آن توجه نمی کنند . علم خودش فونداسیون موفقیت در بازار است و تجربه ستون آن، پس اگر تجارب استفاده نشوند انگار که شخص علمی هم نداشته و دائما با تکرار اشتباهات گذشته در یک چرخه نامتناهی درجا دور خواهد زد و به دانسته ها و منابع خودش شک میکند که این خود مجددا آسیب های جدید دیگری برای تریدر در او ایجاد می کند.
مدیریت ریسک:
زمانی که معامله گر مدل های معتبر مدیریت ریسک را آگاه باشد و به آنها عمل کند باعث میشود که سودهای غیر منطقی ( زیاد ) نسبت به سرمایه جاری خودش در بازار کسب نکند و متعاقبا همان چرخه که در بالا توضیح دادیم برای او اتفاق نیافتد و لذتی در تناسب سرمایه موجود خود داشته باشد و در نتیجه هیجان و واکنشهای احساسی در تصمیمات معاملاتی وی به وجود نخواهند آمد. از طرفی مدیریت ریسک چون تریدر را از نظر حجم و تعداد معاملات به صورت قانون مند محدود میکند باعث میشود که تریدر با پایبندی به آن در بلند مدت به کنترل احساسات خودش دست پیدا کرده و آور ترید نکند.
دیدگاه شما