ارزش یک اختیار چقدر است؟


پرسش همیشگی: زندگی جبر است یا اختیار؟

پرسش: آيا اعمال انسان مقيّد به اعمال زندگاني هاي گذشته ي اوست و اگر چنين است، در اين زندگاني چه كاري از عهده ي شخص بر مي آيد؟ اگر ما توسط كردارها و ارزش هاي زندگاني هاي گذشته مان كنترل مي شويم، حالا چه مي توانيم بكنيم؟

اوشو: انسان نه كاملاً مجبور است و نه كاملاً آزاد: يكي از پاهايش بسته شده و پاي ديگر آزاد است.

روزي كسي از علي ابن ‌ابیطالب پرسيد: آيا انسان آزاد است يا در جبرِ اعمالش است؟
علي گفت: يكي از پاهايت را بلند كن.
آن مرد آزاد بود كه يكي از پاهايش را بلند كند، پس پاي چپش را بلند كرد.
آن‌گاه علي گفت: حالا پاي ديگرت را بلند كن.
و مرد پاسخ داد: شوخی می‌کنی؟ نمي‌توانم حالا آن ديگري را بلند كنم.
علي پرسيد: چرا؟
مرد پاسخ داد: فقط يكي را در هر لحظه مي‌توانم بلند كنم.
علي گفت: زندگيِ انسان هم همين است. هميشه دو پا داري، ولي فقط مي تواني يكي از آن ها را در يك زمان از زمين بلند كني، يكي از آن ها هميشه در قيد است.

براي همين است مي توانيد با كمك پايي كه آزاد است پاي ديگر را روي زمين محكم نگه داريد. ولي اين امكان نيز هست كه با كمكِ پايي كه مقيّد است، پاي ديگر را آزادانه حركت بدهيد.
هر عملي كه در گذشته انجام داده ايد، انجام داده ايد. آزاد بوديد كه انجام دهيد، انجامش داده ايد. بخشي از شما محكم شده و در قيد است، ولي بخشِ ديگرِ شما هنوز آزاد است. آزاد هستيد تا عكسِ آنچه را كه انجام داده ايد عمل كنيد. مي توانيد كاري را كه در گذشته كرده ايد با انجامِ معكوسِ آن خنثي كنيد. مي توانيد با انجام كاري متفاوت، آن را نابود كنيد. مي توانيد با انجام عملي بهتر آن را مرخص كنيد. اين در توان انسان است كه تمام شرطي‌شدگي‌هاي گذشته اش را بشويد و پاك كند.

تا ديروز خشمگين بودي، آزاد بودي كه خشمگين باشي. البته، كسي كه هر روز در طول بيست سال گذشته خشمگين بوده است، مجبور است كه خشمگين باشد.

براي مثال، دو نفر را در نظر بگیرید: يكی در طول بيست سال گذشته پيوسته خشمگين بوده و يك روز صبح بيدار مي شود و نمي تواند دمپايي هايش را كنار تختخوابش پيدا كند و ديگری در بيست سال گذشته خشمگين نبوده و صبح از خواب بيدار مي شود و نمي تواند دمپايي هايش را كنار تختش پيدا كند، در اين موقعيت كداميك بيشتر احتمال خشمگين شدن دارند؟
طبعاً خشم در مرد اولي برمي خيزد، كسي كه در بيست سال گذشته مدام عصباني بوده است.
به اين معني او در جبر است، زيرا وقتي كه چيزي مطابق دلخواهش نباشد، عادت بيست ساله ي عصبانيت بي درنگ او را خشمگين مي سازد. او به اين معنا در جبر است كه بيست سال شرطي شدگي، او را به سمت چيزي سوق خواهد داد كه هميشه انجام داده است. ولي آيا او چنان مجبور است كه هيچ امكاني برايش نيست كه خشمگين نشود؟

نه! هيچ‌كس هرگز چنين در جبر نيست. اگر او در همين لحظه آگاه شود، آنوقت مي تواند متوقف شود. اين امكان هست كه به خشم اجازه ي آمدن نداد. امكان دارد كه خشم متحول شود. و اگر شخص چنين كند، آن عادت بيست ساله ممكن است كه واقعاً يك مشكل باشد، ولي قادر نخواهد بود او را كاملاً باز بدارد زيرا اگر كسي كه آن عادت را ايجاد كرده با آن مخالفت كند، آن‌وقت آزادي دارد كه كاملاً آن را نابود كند. فقط با استمرار مي تواند از آن عادت رها شود.

اعمال گذشته شما را مقيد مي سازند، ولي كاملاً شما را مجبور نمي كنند. اعمال، شما را در بند نگه مي دارند، ولي نه به طور كامل. آن ها زنجيرهاي خود را دارند، ولي زنجيرها مي توانند گسسته شوند، هيچ زنجيري نيست كه نتواند گسسته شود. و چيزي كه قابل گسسته شدن نباشد، زنجير خوانده نمي شود.

زنجيرها شما را در قيد نگه مي دارند، ولي در ذات تمام زنجيرها اين امكان هست كه مي توانند گسسته شوند. اگر زنجيري باشد كه نتواند گسسته شود، نمي توانيد آن را زنجير بخوانيد. تنها آنچه كه شما را در بند نگه مي دارد و همچنين مي تواند گسسته شود مي تواند زنجير خوانده شود.

كردارهاي شما به اين معني زنجير هستند كه آن زنجيرها مي توانند گسسته شوند.

آگاهي انسان هميشه آزاد است. شما هميشه آزاد هستيد تا از راه هايي كه طي كرده ايد و قدم هايي كه برداشته ايد بازگرديد. بنابراين گذشته شما را محدود مي كند، ولي آينده ي شما كاملاً آزاد است. يك پا در بند است و پاي ديگر آزاد است. پاي گذشته بسته شده است و پاي آينده آزاد است. اگر بخواهي مي تواني پاي آينده را نيز در همان جهتي برداري كه پاي گذشته در بند بوده است. آن‌وقت كاملاً در جبر خواهي بود. و اگر مايل باشي، مي تواني پاي آينده را در جهتي مخالف با پاي گذشته برداري، و اين یعنی اختيار!

آن حالتي كه در آن هردو پا آزاد هستند، موكشا moksha نام دارد: اشراق.

و پايين ترين درجه ي جهنم آن حالتي است كه در آن هردوپا در بند باشند. به اين دليل نيازي نيست كه از گذشته بترسي يا از زندگاني هاي پيشين وحشت داشته باشي، زيرا كسي كه آن اعمال را انجام داده هنوز هم آزاد است تا اعمال ديگري انجام دیگری انجام دهد.

منابع و مدیریت منابع (Resource Management)

منابع و مدیریت منابع

وقتی از منابع (Resources) و مدیریت منابع (Resource Management) صحبت می‌کنیم، ابتدا همه چیز به نظر ساده و شفاف می‌آید.

این در حالی است که وقتی کمی دقیق‌تر فکر می‌کنیم و انتخاب‌ها و تصمیم گیری‌های درست و نادرست خود را مرور می‌کنیم، متوجه می‌شویم که ریشه‌ی بخش مهمی از اشتباهات‌مان را باید در درک ضعیف یا نادرست از مفهوم منبع (Resource) جستجو کنیم.

علت ارزشمندی منابع به «محدود بودن» آن‌هاست و اگر ما در تصمیم‌ها و ارزش یک اختیار چقدر است؟ انتخاب هایمان به این محدود بودن توجه نکنیم، احتمالاً منابع‌مان را تلف خواهیم کرد.

البته ریشه‌ی مشکلات، همواره در درک ضعیف از مفهوم منابع نیست. موارد بسیاری را می‌توان یافت که ما منابع خود را به درستی تشخیص داده‌ایم؛ اما در مدیریت منابع و سرمایه‌گذاری و استفاده از منابع دچار خطا شده‌ایم.

اگر چه معمولاً در دوره‌های مدیریت کسب و کار (MBA) بحث منابع و مدیریت منابع را در درس استراتژی کسب و کار می‌گنجانند، ما عمداً مدیریت منابع را در سرفصل‌های تفکر استراتژیک گنجانده‌ایم.

چون تفکر استراتژیک اصطلاحی عمومی‌تر و چتری بزرگ‌تر است و به این شیوه تأکید می‌کنیم که مدیریت منابع به حوزه‌ی کسب و کار محدود نیست و همه‌ی جنبه‌های زندگی مصداق پیدا می‌کند.

در ادامه با مفهوم منابع آشنا می‌شویم و می‌گوییم که مدیریت منابع یعنی چه.

تفاوت سورس و ریسورس

مفهوم منبع و منابع و مدیریت منابع ابتدا در علم اقتصاد و میان اقتصاددانان انگلیسی زبان با واژه‌ی Resource مطرح شد و کاملاً با واژه‌ی Source فرق داشت و دارد (واضح است که اگر هم‌معنا بودند نیازی به استفاده از دو کلمه‌ی مستقل نبود).

اما این‌که چرا Resource و Source هر دو در فارسی به یک واژه و آن هم منبع ترجمه شدند چندان مشخص نیست.

جالب این‌جاست که با وجود عربی بودن واژه‌ی منبع، این واژه در زبان عربی به این معنا به کار نمی‌رود و واژه‌هایی مثل مورد و وسیله به عنوان معادل آن به کار می‌روند.

در میان اروپاییان هم واژه‌هایی (Mezzi / Mittel / Betriebsmittel / Ressource / Resorse) همگی به مفهوم ابزار و وسیله (means) نزدیک هستند و علت این‌که ما چرا Resource را با واژه‌هایی نظیر منبع و سرچشمه و مخزن برابر در نظر گرفته‌ایم به سادگی قابل درک نیست.
به هر حال ما در متمم، از همین اصطلاح غیردقیقِ رایجِ منبع و مدیریت منابع استفاده می‌کنیم.
اما همواره به خاطر داشته باشید که در تعریف منابع:

منبع یا Resource یک وسیله / ابزار است و ارزش ذاتی ندارد.

این هدف ما و نحوه‌ی استفاده‌ی ما از منبع برای رسیدن به هدف است که ارزش هر منبع را تعیین می‌کند.

ارزش یک اختیار چقدر است؟

QR

‌قانون زمین شهری
‌ماده 1 - به منظور تنظیم و تنسیق امور مربوط به زمین و ازدیاد عرضه و تعدیل و
تثبیت قیمت آن به عنوان یکی از عوامل عمده تولید و تأمین رفاه‌عمومی و اجتماعی و
ایجاد موجبات حفظ و بهره‌برداری هر چه صحیح‌تر و وسیع‌تر از اراضی و همچنین فراهم
نمودن زمینه لازم جهت اجرای اصل31 و نیل به اهداف مندرج در اصول 43 و 45 و 47
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای تأمین مسکن و تأسیسات عمومی مواد این قانون
به‌تصویب می‌رسد و از تاریخ تصویب در سراسر کشور لازم‌الاجرا است.
‌ماده 2 - اراضی شهری زمینهایی است که در محدوده قانونی و حریم استحفاظی شهرها و
شهرکها قرار گرفته است.
‌ماده 3 - اراضی موات شهری زمینهایی است که سابقه عمران و احیاء نداشته باشد.
‌زمینهای مواتی که علیرغم مقررات قانون لغو مالکیت اراضی موات شهری بدون مجوز
قانونی از تاریخ 1358.4.5 به بعد احیاء شده باشد همچنان در‌اختیار دولت می‌باشد.
‌ماده 4 - اراضی بایر شهری زمینهایی است که سابقه عمران و احیاء داشته و به تدریج
به حالت موات برگشته اعم از آنکه صاحب مشخصی داشته و‌یا نداشته باشد.
‌ماده 5 - اراضی دایر زمینهایی است که آن را احیاء و آباد نموده‌اند و در حال حاضر
دایر و مورد بهره‌برداری مالک است زمینهای دایر مشمول این‌قانون صرفاً اراضی
کشاورزی یا آیش اعم از محصور یا غیر محصور می‌باشد.
‌ماده 6 - کلیه زمینهای موات شهری اعم از آنکه در اختیار اشخاص یا بنیادها و
نهادهای انقلابی دولتی و یا غیر دولتی باشد در اختیار دولت‌جمهوری اسلامی است و
اسناد و مدارک مالکیت گذشته ارزش قانونی ندارد. ادارات ثبت اسناد و املاک مکلفند
به درخواست وزارت مسکن و‌شهرسازی اسناد آنها را به نام دولت صادر نمایند مگر آنکه
از تاریخ 1357.11.22 توسط دولت واگذار شده باشد.
‌تبصره - اسناد مالکیت زمینهای مواتی که در وثیقه می‌باشند و به موجب قانون لغو
مالکیت اراضی موات شهری و قانون اراضی شهری مصوب1360 و این قانون به اختیار دولت
درآمده و یا در می‌آیند آزاد تلقی می‌شوند و غیر از مطالبات اشخاص ناشی از فروش آن
گونه اراضی که منتفی‌می‌گردد مطالبات دیگر وسیله طلبکار از سایر اموال بدهکار وصول
خواهد شد.
‌ماده 7 - کسانی که طبق مدارک مالکیت، از زمینهای موات شهری در اختیار داشته‌اند
مشروط بر آنکه از مزایای مواد 6 یا 8 قانون اراضی شهری‌مصوب 1360 استفاده نکرده و
مسکن مناسبی نداشته باشند، طبق ضوابط مسکن و شهرسازی در سراسر کشور قطعه و یا
قطعاتی جمعاً معادل 1000 (‌هزار) متر مربع در اختیارشان گذاشته می‌شود تا در مهلت
مناسبی که در آیین‌نامه تعیین خواهد شد عمران و احیاء کنند در صورت عدم عمران و
احیاء‌بدون عذر موجه اجازه مذکور ساقط و زمین به دولت بازمی‌گردد.
‌تبصره - در مورد کسانی که به تاریخ قبل از قانون لغو مالکیت اراضی موات شهری مصوب
1358.4.5 با اسناد عادی دارای زمین بوده و در‌مهلت‌های تعیین شده قبلی از طرف
مراجع مربوطه تشکیل پرونده داده‌اند و یا در شهرهایی که تاکنون مهلت‌های مذکور
برای تشکیل پرونده اعلام نشده‌است در صورتی که تاریخ تنظیم سند عادی و صحت معامله
از طرف مراجع قضایی ذیصلاح تأیید گردد برابر ضوابطی که در آیین‌نامه اجرایی این
قانون‌تعیین می‌شود اجازه عمران داده خواهد شد.
‌ماده 8 - کلیه اراضی بایر شهری که صاحب مشخصی نداشته باشد در اختیار ولی فقیه
می‌باشد.
‌ماده 9 - وزارت مسکن و شهرسازی موظف است زمینهای مورد نیاز برای امر مسکن و خدمات
عمومی را ضمن استفاده از کلیه اراضی موات و‌دولتی در شهرهایی که به پیوست این
قانون به دلیل عدم تکاپوی اراضی مذکور در این شهرها ضرورت آن حتمی است به ترتیب از
زمینهای بایر و دایر‌شهری تأمین نماید.
‌مالکان اراضی بایر و دایر شهری اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی و بنیادها و نهادها و
ارگانهای دولتی و غیر دولتی موظفند زمینهای مورد نیاز دولت یا‌شهرداریها را که
موضوع این قانون است به منظورهای ذیل و با تقویم دولت به آنها (‌دولت و شهرداریها)
بفروشند:
‌الف - تفکیک و فروش توسط وزارت امور مسکن و شهرسازی به افراد واجدالشرایط دریافت
زمین جهت مسکن و یا اجرای طرحهای‌ساختمان‌سازی مسکونی.
ب - ایجاد تأسیسات عمومی و عمرانی و اداری و اجرای طرحهای مصوب شهری و عوض طرحهای
شهری حسب مورد به وسیله وزارتخانه‌ها و‌شهرداریها و مؤسسات و شرکتهای دولتی و
نهادها و مؤسساتی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام است.
ج - حفاظت از میراث فرهنگی کشور.
‌تبصره 1 - در صورت مراجعه مالک یا مالکین زمینهای بایر و دایر و اعلام یا اعلان
عدم نیاز دولت و شهرداریها به زمین مالک می‌تواند پس از‌عمران و آماده‌سازی زمین
نسبت به تفکیک و واگذاری زمین خود طبق ضوابط و مجوز وزارت مسکن و شهرسازی اقدام
نماید.
‌تبصره 2 - مالکان اراضی بایر و دایر شهری اعم از مشاع و یا شش‌دانگ که زمین آنها
مورد نیاز دولت و شهرداریها به شرح این ماده است مشروط بر‌این که از مزایای مواد 6
یا 8 قانون اراضی شهری مصوب 1360 استفاده نکرده باشند حق دارند طبق ضوابط وزارت
مسکن و شهرسازی قطعه یا قطعاتی‌از زمین مذکور به انتخاب خود و در صورت عدم امکان
از سایر اراضی دولتی معادل 1000 ( هزار) متر مربع عمران و تفکیک نمایند یا به
دولت‌بفروشند، زائد بر آن (‌نه عین و نه منفعت) قابل واگذاری نیست مگر به دولت و
با تقویم دولت و یا این که با اجازه و زیر نظر وزارت مسکن و شهرسازی‌عمران نموده
واگذار نماید.
‌تبصره 3 - صغار یتیم تا سن بلوغ شرعی و بازماندگان درجه اول شهدا، و مفقودالاثرها
و همسران آنها تا زمانی که فرزندان آنها را تحت تکفل داشته‌باشند از شمول این ماده
مستثنی هستند عمران و تفکیک و واگذاری زمینهای موضوع این تبصره مشمول مقررات این
قانون بوده و چنانچه زمین‌مشمول این تبصره مورد نیاز برای طرح دولتی خاصی باشد که
احداث آن در محل دیگری میسر نباشد معادل ارزش زمین مورد نظر از محل اراضی‌دولتی به
صورت عوض واگذار می‌گردد.
‌تبصره 4 - واگذاری سهام مشاعی مالکین اراضی شهری به یکدیگر در یک یا چند قطعه
زمین به نحوی که سهم هر یک از مالکین پس از انتقال زائد‌بر حد نصاب مقرر در این
ماده نگردد با رعایت شرایط مندرج در این قانون بلامانع است.
‌تبصره 5 - شرکتهای تعاونی مسکن که قبل از تصویب قانون اراضی شهری مصوب 1360 مالک
زمینهایی باشند با رعایت حداقل نصاب تفکیک‌محل وقوع زمین برای هر یک از اعضاء
واجدالشرایط که از مزایای قانون اراضی شهری مصوب 1360 و این قانون استفاده نکرده
باشند در قالب ضوابط‌وزارت مسکن و شهرسازی جق بهره‌برداری از زمین خود را دارا
می‌باشند و زمینهای مازاد بر نیاز آنها و نیز زمینی که طبق ضوابط مذکور در مهلت
مقرر‌بدون عذر موجه عمران نگردد تابع مقررات این قانون و در اختیار دولت قرار
می‌گیرد.
‌تبصره 6 - در صورت استنکاف یا عدم مراجعه و یا عدم دسترسی به مالک یا نا مشخص
بودن نشانی مالک پس از اعلان وزارت مسکن و‌شهرسازی و در صورت وجود تعارض ثبتی و در
وثیقه بودن ملک یا هر گونه اشکالات حقوقی یا ثبتی دیگر که مانع از انجام معامله
دولت گردد دولت‌یا شهرداریها با سپردن بهای زمین مورد تملک به صندوق ثبت محل زمین
را تملک و حسب مورد وزارت مسکن و شهرسازی یا شهرداری به قائم مقامی‌مالک سند
انتقال را امضاء می‌نمایند و در موقع مراجعه مالک پس از ارائه مفاصا حسابهای لازم
و رفع هر گونه اشکال بهای آن قابل پرداخت می‌باشد و‌یا در صورت امکان زمین معوض
واگذار می‌گردد.
‌تبصره 7 - دولت و شهرداریها می‌توانند برای اجرای طرحهای دولتی و تأسیسات عمومی
زیر بنایی خود زمین مورد نیاز را در شهرها و شهرکهای‌سراسر کشور با رعایت کلیه
ضوابط و تبصره‌های این ماده تملک نمایند.
‌تبصره 8 - زمینهای دایری که دولت یا شهرداریها در کلیه شهرها و شهرکها نیاز به
تملک آنها دارند پس از تصویب طرح و اعلام مراتب به ادارات‌ثبت قابل انتقال به غیر
نبوده مگر به دولت یا شهرداریها.
‌تبصره 9 - تقویم دولت بر اساس قیمت منطقه‌ای (‌ارزش معاملاتی) زمین بوده و بهای
اعیانیها در اراضی و سایر حقوق قانونی طبق نظر کارشناس‌رسمی دادگستری بر اساس بهای
عادله روز تعیین می‌گردد.
‌تبصره 10 - در صورت درخواست و توافق مالک دولت موظف است به جای اراضی تملک شده از
اراضی که در خارج از محدوده قانونی شهرها و‌شهرکها در اختیار دارد معادل ارزشی
زمین تملک شده برای امر کشاورزی به مالکین این قبیل اراضی واگذار نماید.
‌تبصره 11 - این ماده و تبصره‌های آن با استفاده از اجازه مورخ 1360.7.19 حضرت
امام خمینی مدظله‌العالی که در آن مجلس شورای اسلامی را‌صاحب صلاحیت برای تشخیص
موارد ضرورت دانسته‌اند صرفاً در شهرهای مندرج در پیوست این قانون و تبصره‌های 7 و
8 آن در کلیه شهرها و‌شهرکهای سراسر کشور ارزش یک اختیار چقدر است؟ برای مدت 5 سال از تاریخ تصویب قابل
اجراء است و پس از مهلت مذکور در شهرهای یاد شده نیز مانند سایر شهرهای کشور‌سایر
مواد قانون قابل اجراء خواهد بود.
‌ماده 10 - از تاریخ تصویب قانون اراضی شهری مصوب 1360 کلیه زمین‌های متعلق به
وزارتخانه‌ها و نیروهای مسلح و مؤسسات دولتی و بانکها‌و سازمانهای وابسته به دولت
و مؤسساتی که شمول حکم مستلزم ذکر نام است و کلیه بنیادها و نهادهای انقلابی در
اختیار وزارت مسکن و شهرسازی‌قرار می‌گیرد.
‌تبصره 1 - اراضی غیر موات بنیادهای غیر دولتی از شمول این ماده مستثنی بوده ولی
هر گونه واگذاری طبق ضوابط وزارت مسکن و شهرسازی با‌رعایت نظر ولی فقیه خواهد بود.
‌تبصره 2 - شهرداریها و شرکتها و سازمانهای وابسته به شهرداریها از شمول این ماده
مستثنی هستند ولی حق واگذاری آن گونه اراضی را بدون‌اجازه وزارت مسکن و شهرسازی
ندارند مگر به عنوان رفع نیازمندیهای عمومی شهر و عوض املاک واقع در طرحهای مصوب
شهری.
‌تبصره 3 - اراضی وقفی به ارزش یک اختیار چقدر است؟ وقفیت خود باقی است ولی اگر زمینی به عنوان وقف ثبت شده
و در مراجع ذیصلاح ثابت شود که تمام یا قسمتی از آن‌موات بوده سند وقف زمین موات
ابطال و در اختیار دولت قرار می‌گیرد لکن هر گونه واگذاری اراضی از طرف اوقاف یا
آستان قدس رضوی و یا سایر‌متولیان بایستی بر طبق ارزش یک اختیار چقدر است؟ ضوابط شهرسازی و رعایت نظر واقف
صورت گیرد.
‌تبصره 4 - وزارت مسکن و شهرسازی مکلف است اراضی حاصل از موضوع این ماده را به
ادارات و سازمانهای مذکور در حد نیاز اداری و‌تأسیساتی مجاناً واگذار نماید.
‌ماده 11 - وزارت مسکن و شهرسازی موظف است بر اساس سیاست عمومی کشور طبق آیین‌نامه
اجرایی نسبت به آماده‌سازی یا عمران و واگذاری‌زمینهای خود مطابق طرحهای مصوب
قانونی اقدام کند.
‌تبصره 1 - تطبیق نقشه‌های تفکیکی و شهرسازی اراضی دولتی با طرحهای جامع و تفضیلی
و هادی و تصویب آن"‌موضوع ماده 101 قانون‌شهرداریها" به عهده وزارت مسکن و شهرسازی
است.
‌تبصره 2 - دولت از پرداخت هر گونه مالیات و حق تمبر و هزینه‌های ثبتی و معاملاتی
بابت آماده‌سازی و تفکیک و فروش اراضی معاف است.
‌تبصره 3 - بهای واگذاری زمین به اشخاص نباید از قیمت‌های منطقه‌ای زمان واگذاری
(‌ارزشهای معاملاتی) تجاوز نماید. ولی چنانچه برای دولت‌بیش از قیمت منطقه‌ای تمام
شده باشد به بهای تمام شده واگذار می‌گردد. نحوه وصول هزینه‌های ناشی از
آماده‌سازی و عمران و تفکیک و یا سایر‌خدمات بر اساس بهره‌وری قطعات از خدمات و
تأسیسات شهری محاسبه و به صورتی اخذ می‌گردد که از مجموع هزینه‌ها تجاوز ننماید.
‌تبصره 4 - به وزارت مسکن و شهرسازی اجازه داده می‌شود اماکن عمومی و خدماتی مورد
نیاز مجموعه‌های مسکونی را احداث و واگذار نماید.
‌تبصره 5 - وزارت مسکن و شهرسازی در جهت اجرای مفاد این ماده و ایجاد شهرها و
شهرکها با رعایت ضوابط و مقررات مربوطه می‌تواند نسبت‌به تشکیل شرکتهای عمرانی و
ساختمانی رأساً و یا با مشارکت بخش غیر دولتی اقدام نماید. اساسنامه این قبیل
شرکتها به پیشنهاد وزارت مذکور به‌تصویب هیأت دولت خواهد رسید.
‌ماده 12 - تشخیص عمران و احیاء و تأسیسات متناسب و تعیین نوع زمین دایر و تمیز
بایر از موات به عهده وزارت مسکن و شهرسازی است این‌تشخیص قابل اعتراض در دادگاه
صالحه می‌باشد.
‌تبصره 1 - دادگاه نسبت به اعتراض خارج از نوبت و بدون رعایت تشریفات آیین دادرسی
رسیدگی کرده و حکم لازم خواهد داد، اعتراض به‌تشخیص وزارت مسکن و شهرسازی در
دادگاه مانع از اجرای مواد این قانون نمی‌گردد.
‌تبصره 2 - ملاک تشخیص مرجع مقرر در ماده 12 در موقع معاینه محل در مورد نوع
زمینهایی که از تاریخ 1357.11.22 وسیله دولت یا ارگانها و‌نهادها و کمیته‌ها و
دفاتر خانه‌سازی احداث اعیانی یا واگذار شده بدون در نظر گرفتن اعیانیهای مذکور
خواهد بود.
‌ماده 13 - هر گونه دخل و تصرف و تجاوز به اراضی شهری متعلق یا منتقل شده به دولت
و شهرداریها و یا احداث هر گونه بنا بدون پروانه مجاز و‌یا هر گونه نقل و انتقال
به موجب اسناد عادی یا ارزش یک اختیار چقدر است؟ رسمی و تفکیک و افراز اراضی مزبور و یا هر گونه عملی بر
خلاف این قانون جرم شناخته می‌شود و با‌متجاوزین بر اساس تبصره 2 ماده 148 اصلاحی
قانون "‌اصلاح و حذف موادی از قانون ثبت اسناد و املاک مصوب 1310 و اصلاحات بعدی
آن"‌مصوب 1365.4.31 مجلس شورای اسلامی رفتار می‌شود.
‌ماده 14 - تبدیل و تغییر کاربری، افزار و تقسیم و تفکیک باغات و اراضی کشاورزی و
یا آیش (‌اراضی موضوع ماده 2 این قانون) با رعایت ضوابط‌و مقررات وزارت مسکن و
شهرسازی و مواد این قانون بلااشکال است.
‌تبصره - نقل و انتقال آن گونه اراضی برای امر کشاورزی با قید مفاد موضوع این ماده
در سند بلامانع است.
‌ماده 15 - هر گونه تفکیک و تقسیم اراضی بایر جهت عمران و احداث بنا با رعایت
ضوابط و مقررات وزارت مسکن و شهرسازی و مواد این قانون‌بلااشکال است.
‌ماده 16 - هر یک از کارمندانی که در اجرای این قانون به تشخیص دادگاه صالح رعایت
دقیق ارزش یک اختیار چقدر است؟ مقررات آن را ننموده و تخطی کرده باشند علاوه بر‌جبران خسارت وارده به دولت
یا اشخاص و اعاده وضع، بر حسب مورد به انفصال موقت یا دائم از خدمات دولتی محکوم
می‌گردند.
‌ماده 17 - وزارت مسکن و شهرسازی مأمور اجرای این قانون می‌باشد و موظف است حداکثر
ظرف مدت 3 ماه آیین‌نامه اجرایی ارزش یک اختیار چقدر است؟ مواد این قانون و‌نیز اساسنامه سازمان زمین شهری
را تهیه و به تصویب هیأت دولت برساند.
‌شهرهای مشمول ضرورت:
1 - تهران 17 - گرگان
2 - اصفهان 18 - نجف‌آباد
3 - تبریز 19 - آمل
4 - شیراز 20 - رجایی‌شهر
5 - اهواز 21 - بابل
6 - باختران 22 - خوی
7 - رشت 23 - قائم‌شهر
8 - اردبیل 24 - بوشهر
9 - کرج 25 - بهبهان
10 - اراک 26 - قرچک
11 - قزوین 27 - مهاباد
12 - اسلام شهر 28 - میاندوآب
13 - خرم‌آباد 29 - ورامین
14 - بروجرد 30 - مهرشهر
15 - دزفول 31 - الیگودرز
16 - ساری 32 - ملایر
‌قانون فوق مشتمل بر هفده ماده و پنج تبصره در جلسه روز یکشنبه بیست و دوم شهریور
ماه یک هزار و سیصد و شصت و شش مجلس شورای‌اسلامی تصویب و در تاریخ 1366.7.1 به
تأیید شورای نگهبان رسیده است.
‌رییس مجلس شورای اسلامی - اکبر هاشمی

مقدمه

جواب این سوال را در پایان این نوشتار کاربردی با هم مرور خواهیم کرد.

سود ناخالص:

اگر درآمد حاصل از کل فروش یک شرکت را برای یک دوره خاص (مثلا 1 ساله) داشته باشیم و بهای تمام شده کالا و خدمات به فروش رفته را از آن کسر کنیم، باقیمانده را سود ناخالص می نامند.

سود ارزش یک اختیار چقدر است؟ عملیاتی:

سود ناخالص فعلا اختلاف بین کل فروش و بهای تمام شده را نشان می دهد،حال اگر از سود ناخالص هزینه های مربوط به فروش، هزینه های عملیاتی، واحد تجاری از جمله اجاره و بیمه،حمل و نقل و کرایه، حقوق و دستمزد و استهلاک و . را کسر کنیم حاصل آن سود عملیاتی خواهد بود.

سود خالص:

برخی دیگر از هزینه ها از جمله بهره، مالیات و همچنین کلیه جریانات وجوه ورودی و خروجی را باید در سود عملیاتی اثر داد. حاصل این تغییرات در سود عملیاتی و عددی که پس از محاسبه کل کسورات به دست می آید را سود خالص می نامیم.

حاشیه سود چیست؟

به طور ساده اگر هر کدام از سودهای محقق شده شامل سود ناخالص، عملیاتی و یا خالص را بر کل درآمد شرکت در آن دوره تقسیم و حاصل را در 100 ضرب کنیم، حاشیه سود شرکت به واحد درصد به دست می آید.

برای مثال در شرکت هجرت با فروش 2250 میلیارد تومانی، 70 میلیارد سود خالص محقق شده است، در نتیجه حاشیه سود خالص 3.1 می باشد.

منظور از EPS چیست ؟

سود خالص را اگر در بازه یک ساله در نظر بگیریم و بر تعداد سهام شرکت تقسیم کنیم به آن EPS ( Earning Per Share ) یا سود هر سهم که اصطلاحی رایج به حساب می آید اطلاق می شود.

منظور از DPS چیست ؟

بخشی یا کل سودی که برای هر سهم در یک سال مالی محقق شده را می توان بین سهامداران بصورت نقدی توزیع کرد که به آن DPS (Dividend Per Share) می گویند.

نسبت پی بر ای ( P/E ) :

یکی از نسبت های موثر و کاربردی در تحلیل سهام نسبت قیمت سهم به سود یا درآمد آن می باشد. برای مثال اگر قیمت سهم 100 تومان و سود هر سهم 20 تومان باشد، نسبت پی به ای آن 5 مرتبه خواهد بود که با مقایسه این نسبت در گروه های مالی میتوان رشد قیمت نسبت به درآمد سهم را سنجید.

نکات مهم:

در تعریف سود و محاسبه حاشیه سود باید هر گروه را بصورت مستقل در نظر داشت. برای مثال نمی توان حاشیه سود یک شرکت پخش دارویی را با یک شرکت خودروساز مقایسه کرد.

لزوما کل سود محقق شده بصورت سود نقدی یا DPS بین سهامداران توزیع نمی شود و ممکن است برای اموری همچون سود انباشته استفاده گردد.

نسبت پی به ای به تنهایی معیار کاملی برای تحلیل ارزندگی شرکت ها نیست.برای بسیاری از شرکت ها که سود قابل تحقق یا تحقق یافته ندارند و اتفاقا هر دوره در حال شناسایی زیان هستند و همچنین در شرایطی که تورم بر ارزش گذاری شرکت ها حاکم است، باید از روش های دیگری برای سنجش استفاده کرد.

روش های محاسبه سود

در این مقاله سعی شده است تا شما را با دو روش محاسبه سود آشنا کنیم

سود به روش لایفو بهتر محاسبه می شود یا فایفو؟

fifo / فایفو

روشی است كه موجودی ها همواره به طور منظم گردش داشته و همواره كالاهای جديد وتازه در دسترسی باشد.

مثلا در يك كارخانه رنگ سازی ممكن است ابتدا قوطی های رنگ قديمی به فروش برسد واز ماندن زياد وفساد آن جلوگيری گردد به اين روش كه از اولين موجودی های اول استفاده شود روش اولين وارده يا فايفو گويند.

اما در مورد برخی از اقلام ديگر موجودی روش اولين صادره آن معمولا از آخرين محموله كه در سطح بالا قرار گرفته است صورت ميگيرد اما داروها ويا سبزيجات يا كالاهای زود فاسد شدنی بايد ابتدا به مصرف برسد يعنی كالاهای اول وارده اول صادر شود به روش اولين صادره از آخرين وارده لايفو گويند.

كاربرد اين روش كه متداولترين روش ارزيابی موجودی هاست بسيار آسان است گردش اقلام بهای تمام شده در اين روش معمولا با گردش فيزيكی اقلام موجودی ها مطابقت ميكند.

ضمنا اجرای اين روش در دوره هايی كه قيمت ها در حال افزايش است موجب ايجاد سود ناخالص بيشتر ميشود عليرغم مزايای فوق سود بيشتر موجبات ماليات بر درآمد بيشتر را فراهم می آورد ودرآمدهای جاری با اقلام بهای تمام شده نسبتا قديمی مقايسه می شود ودر نتيجه كارايی و سودآوری بيش از واقع نشان داده می شود ضمن اينكه برای جايگزينی اقلام موجودی ها بهای بيشتري نيز بايد پرداخت كرد.

تطابق (مقابله) اقلام بهای تمام شده قديمی با درآمدهای جاری موجب ايجاد سوء ناشی از نگهداری موجودی ها ميشود كه بنوبه خود باعث نشان دادن قدرت سود آوری بيش از واقع واحتمالا گمراهی گروههای ذینفع می شود.

lifo / لایفو

مزيت عمده اين روش اين است كه در دوره افزايش قيمتها سود ناخالص به ميزاني كمتر محاسبه و ماليات بر درآمد كمتری پ رداخت گردد. كه موجب بهبود وضعيت نقدينگی وگردش وجوه نقد می شود ضمنا درآمد جاري با اقلام بهای تمام شده نزديك به قيمت های جاری مقايسه و مقابله و در نتيجه سود ناخالص نيز سود آوری تجاری را بهتر نشان می دهد.

اگر اين روش در چند دوره مالی متوالی به كار برده شود اقلام موجودی های منعكس در ترازنامه با ارزش به مراتب كمتر از قيمتهاي جاری در موقع افزايش قيمت ها نشان داده ميشود زيرا مبنای اقلام بهای تمام شده قديمی ونسبتا ارزان (كه موجب پايين آمدن غير عادی بهای تمام شده كالای فروش رفته است) محاسبه و ارزيابی شده است وافزايش سود غير معقولی را موجب خواهد شد.

در دورهايی كه قيمت ها در حال افزايش باشد اجرای لايفو موجب محاسبه سود ناخالص كمتر در مقايسه با روش فايفو می شود اگرچه سود كمتر موجب پرداخت ماليات كمتری می گردد اما سود هر سهم ارائه تصويری نادرست از قدرت سودآوری شركت يا واحد تجاری را موجب می شود لذا اين است كه مسئولين كشورهاي صنعتی شركتها را مقيد كرده اند تا جهت مقاصد مالياتی در صورت استفاده از لايفو آن را در محاسبه سود ناخالص به منظور گزارشگری مالی نيز بكار برند.

حساب جم با بیش از ۲۳ سال سابقه در ارائه گزارش حسابرسی شرکتها، موسسات و اشخاص در حداقل زمان ، دفاعیه مالیاتی، همچنین کاهش قطعی مالیات مشاغل و اشخاص حقیقی و رسیدگی به جرائم مالیات تراکنشهای بانکی توانسته است رضایت کامل شما عزیزان را جلب نماید. حساب جم با تهیه و تنظیم اظهارنامه های مالیاتی در اسرع وقت و استقرار بهینه حسابداری منطبق با استانداردهای حسابداری در بین برترین های حرفه خود در کشور قرار دارد. تخصصی ترین خدمات حسابرسی و حسابداری را از متخصصین و مشاوران مالیاتی حساب جم بخواهید

ارزش استفاده از خدمات حرفه‌ای یک شرکت خدماتی نظافتی چقدر است؟

گروه جامعه: استفاده از خدمات یک شرکت خدماتی نظافتی به ویژه در مناسبت‌های خاص، از لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه خواهد بود. دلیل این امر، کیفیت و سرعت عمل این شرکت‌ها در انجام امور تمیزکاری خانه یا محل کار است. با نزدیک شدن به ایام نوروز، برای بسیاری از خانواده‌ها تمیزکاری و خانه تکانی اهمیت زیادی پیدا می‌کند؛ از طرفی دیگر، در حال حاضر تقریباً هر فرد در خانواده به کسب و کاری مشغول است و فرصت کافی برای پرداختن به امور تمیز کردن منزل و خانه تکانی را در اختیار ندارند. به این ترتیب به نظر می‌رسد در این اوضاع، استفاده از خدمات یک شرکت خدماتی نظافتی از ارزش بسیار زیادی برخوردار باشد.

ارزش استفاده از خدمات حرفه‌ای یک شرکت خدماتی نظافتی چقدر است؟

یک شرکت خدماتی نظافتی معتبر که از کادر مجرب برای انجام امور نظافتی مشتریان استفاده می‌کند به مراتب، بیشترین آمار رضایتمندی مشتریان را ثبت می‌کند؛ این عامل زمانی پررنگ تر می‌شود که برخی از خانواده‌ها تمایل داشته باشند نظافت منزل توسط خانم انجام شود. شاید دلیل این انتخاب، دقت و نظم بیشتر خانم‌ها در انجام این امور باشد؛ البته این جمله به معنای آن نیست که نیروهای خدماتی مرد، در امور تمیزکاری کوتاهی می‌کنند.

شرکت خدماتی نظافتی تمیزیار، بهترین نیروها را برای انجام امور نظافتی خود در اختیار دارد
نظافت منزل توسط خانم انجام شود یا توسط نیروهای مرد، شرکت خدماتی نظافتی تمیزیار افتخار دارد بهترین و منظم ترین نیروهای کار را در اختیار گرفته است به گونه ای که می‌توانید با خیال آسوده خانه تکانی یا پذیرایی مراسم‌های خود را به این مجموعه بسپارید. نظافت منزل، محل کار، شستشوی لوازم و وسایل، نمونه‌هایی از خدمات شرکت تمیزیار هستند.
استفاده از خدمات شرکت خدماتی نظافتی تمیزیار از لحاظ اقتصادی و همچنین صرفه جویی در وقت، ارزش زیادی دارد. تصور کنید شما در محل کار خود مشغول هستید و نیروهای تمیزکار خانم یا آقا در منزل شما در حال خانه تکانی یا نظافت منزل شما هستند؛ قطعاً پس از پایان کار و برگشت به خانه، با حس لذت بخشی در منزل تمیز مواجه خواهید شد.
شرکت خدماتی نظافتی تمیزیار، دقت، سرعت، تعهد و اعتبار نیروهای خدماتی خود را تضمین می‌کند و برای افزایش رضایتمندی مشتریان خود، قیمت‌های مناسب را برای تمام خدمات خود در نظر گرفته است. برای تمیزکردن منزل خود در نزدیک ایام نوروز می‌توانید با شرکت تمیزیار تماس بگیرید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.