ضریب بتا چیست؟
ضریب بتا اندازه گیری نوسانات یا ریسک سیستماتیک یک اوراق بهادار یا پرتفوی در مقایسه با کل بازار است. بتا در مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM) استفاده می شود که رابطه بین ریسک سیستماتیک و بازده مورد انتظار برای دارایی ها (معمولاً سهام) را توصیف می کند. CAPM به طور گسترده ای به عنوان روشی برای قیمت گذاری اوراق بهادار پرخطر و برای ایجاد تخمین از بازده مورد انتظار دارایی ها، با در نظر گرفتن ریسک آن دارایی ها و هزینه سرمایه، استفاده می شود.
ضریب بتا چگونه محاسبه می شود؟
ضریب بتا می تواند نوسانات یک سهم را در مقایسه با ریسک سیستماتیک کل بازار اندازه گیری کند. درک چگونگی محاسبه دقیق ضریب بتا، کمی سخت و پیچیده است چرا که برای محاسبه آن از فرمول های خاص آماری استفاده می شود. از نظر آماری، بتا شیب خط را از طریق رگرسیون نقاط داده نشان می دهد. در امور مالی، هر یک از این نقاط داده نشاندهنده بازده یک سهام در برابر بازده کل بازار است.
بتا به طور موثری فعالیت بازده اوراق بهادار را در واکنش به نوسانات در بازار توصیف می کند. بتای یک اوراق بهادار با تقسیم کوواریانس بازده اوراق بهادار و بازده بازار بر واریانس بازده بازار در یک دوره مشخص محاسبه می شود:
Re = بازده یک سهم خاص
Rm = بازده کل بازار
همچنین کوواریانس نشان دهنده اینست که تغییرات در بازده یک سهم، چه ارتباطی با تغییرات در بازدهی بازار دارد.
واریانس نیز نشان دهنده اینست که نقاط داده منظور از بازده سهام چیست؟ های بازار، چقدر با مقدار میانگین خود فاصله دارند.
محاسبه ضریب بتا برای کمک به سرمایه گذاران، برای درک اینکه آیا سهام در همان جهتی حرکت می کند که بقیه بازار حرکت می کند، استفاده می شود. همچنین بینش هایی در مورد میزان نوسان یا ریسکی بودن یک سهام نسبت به بقیه بازار ارائه می دهد. برای اینکه بتا بینش مفیدی را ارائه دهد، بازاری که به عنوان معیار استفاده می شود، باید به سهام مرتبط باشد. به عنوان مثال، محاسبه بتای یک صندوق ETF اوراق قرضه با استفاده از شاخص S&P 500 به عنوان معیار، بینش مفیدی را برای سرمایه گذار ارائه نمی کند، زیرا اوراق قرضه و سهام بسیار متفاوت هستند.
بنابراین دارایی های مختلف را باید با یک معیار مناسب، مقایسه کرد و ضریب بتای آنها را نسبت به آن اندازه گیری کرد. به عنوان مثال، قیمت یک صندوق قابل معامله در بورس که بیشتر دارایی های آنرا طلا تشکیل می دهد، باید با قیمت سکه یا گرم طلا سنجیده شود.
در نهایت، یک سرمایهگذار از ضریب بتا استفاده میکند تا اندازهگیری کند که سهام مورد نظر چه مقدار ریسک را به پرتفوی اضافه میکند. سهامی که به میزان بسیار کمی از بازار منحرف می شود، ریسک زیادی به پرتفوی اضافه نمی کند. اما همچنین پتانسیل بازدهی بیشتر را نیز افزایش نمی دهد.
یکی از راه های فکر کردن سرمایهگذار سهام به ریسک، تقسیم آن به دو دسته است. دسته اول ریسک سیستماتیک نام دارد که ریسک کاهش کل بازار است. بحران مالی در سال 2008 در ایالات متحده، نمونه ای از یک رویداد با ریسک سیستماتیک است. هیچ گونه تنوعی نمی توانست مانع از دست دادن ارزش دارایی های سرمایه گذاران در پرتفوی سهامشان شود. ریسک سیستماتیک به عنوان ریسک غیر قابل تنوع نیز شناخته می شود.
ریسک غیرسیستماتیک که به عنوان ریسک قابل تنوع نیز شناخته می شود، عدم اطمینان مرتبط با یک سهام یا صنعت خاص است. به عنوان مثال، اطلاعیه غافلگیرکننده مبنی بر اینکه شرکت Lumber Liquidators (LL) کفپوش های چوبی سخت با سطوح خطرناک فرمالدئید را در سال 2015 به فروش رسانده است، نمونه ای از ریسک غیرسیستماتیک است. این ریسک مختص آن شرکت بود. ریسک غیر سیستماتیک را می توان تا حدی از طریق تنوع کاهش داد.
انواع مقادیر بتا
بتای برابر 1
اگر سهمی دارای بتای 1.0 باشد، نشان می دهد که فعالیت قیمت آن به شدت با بازار همبستگی دارد. سهام با بتای 1.0 دارای ریسک سیستماتیک است. با این حال، محاسبه بتا نمی تواند ریسک غیر سیستماتیک را تشخیص دهد. افزودن سهام با بتای 1.0 به پورتفوی، هیچ ریسکی به سبد اضافه نمیکند، اما احتمال اینکه پرتفوی بازدهی مازادی داشته باشد را نیز افزایش نمیدهد.
بتای کمتر از 1
مقدار بتای کمتر از 1.0 به این معنی است که اوراق بهادار از نظر تئوری نوسانات کمتری نسبت به بازار دارد. گنجاندن این سهام در یک سبد باعث کاهش ریسک و بازده آن پرتفوی می شود. به عنوان مثال، ETF های مبتنی بر سهام اغلب دارای بتای پایینی هستند، زیرا تمایل به حرکت آهسته تر از میانگین بازار دارند.
بتای بزرگتر از 1
بتای بزرگتر از 1.0 نشان می دهد که قیمت اوراق بهادار از نظر تئوری بی ثبات تر از بازار است. به عنوان مثال، اگر بتای یک سهم 1.2 باشد، فرض می شود که 20 درصد بیشتر از بازار نوسان دارد. سهام با ارزش بازار پایین تمایل به بتای بالاتری نسبت به معیار بازار دارند. این نشان میدهد که افزودن این سهام به پرتفوی ریسک پرتفوی را افزایش میدهد، اما ممکن است بازده مورد انتظار آن را نیز افزایش دهد.
بتای منفی
برخی از سهام دارای بتای منفی هستند. بتای 1.0- به این معنی است که سهم با معیار بازار همبستگی معکوس دارد. این سهم را می توان به عنوان تصویری متضاد و آینه ای از روند های معیار در نظر گرفت. در بورس ایران، سهمی نیست که بتای آن همواره منفی باشد بلکه در بعضی بازه های زمانی ممکن است بتای بعضی سهام مقادیر منفی به خود بگیرد و خلاف جهت روند بازار حرکت کنند.
بتا در تئوری در مقابل بتا در عمل
تئوری ضریب بتا فرض می کند که بازده سهام معمولاً از دیدگاه آماری به طور نرمال توزیع می شود. با این حال، بازارهای مالی مستعد شگفتی های بزرگ هستند. در واقعیت، بازده همیشه به طور نرمال توزیع نمی شود. بنابراین، آنچه بتای سهام ممکن است در مورد حرکت آتی سهام پیشبینی کند، همیشه درست نیست.
سهامی با بتای بسیار پایین میتواند نوسانات قیمتی کمتری داشته باشد، اما همچنان میتواند در یک روند نزولی بلندمدت باشد. بنابراین، افزودن یک سهام با روند نزولی با بتای کم، تنها در صورتی ریسک را در پرتفوی کاهش میدهد که سرمایهگذار ریسک را کاملاً بر اساس نوسانات تعریف کند (و نه به عنوان پتانسیل ضرر و زیان). از منظر عملی، سهام بتا پایین که روند نزولی را تجربه می کنند، عملکرد سبد را بهبود نمی بخشند.
به طور مشابه، سهام بتا بالا که در جهتی عمدتاً صعودی نوسان دارند، ریسک پرتفوی را افزایش می دهند، اما ممکن است سود هایی را نیز به همراه داشته باشند. توصیه میشود سرمایهگذارانی که از بتا برای ارزیابی سهام استفاده میکنند، آن را از دیدگاههای دیگر مانند عوامل بنیادی یا تکنیکال نیز ارزیابی کنند؛ قبل از اینکه فرض کنند آن سهم ریسک یک سبد را اضافه یا حذف میکند.
معایب بتا
در حالی که ضریب بتا می تواند اطلاعات مفیدی را هنگام ارزیابی سهام ارائه دهد، اما محدودیت هایی دارد. بتا در تعیین ریسک کوتاه مدت یک اوراق بهادار و برای تجزیه و تحلیل نوسانات برای رسیدن به هزینه های حقوق صاحبان سهام، هنگام استفاده از مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، مفید است. با این حال، از آنجایی که بتا با استفاده از دادههای تاریخی محاسبه میشود، برای سرمایهگذارانی که به دنبال پیشبینی حرکات آتی سهام هستند، کمتر معنادار میشود.
بتا همچنین برای سرمایه گذاری های بلندمدت کمتر مفید است، زیرا نوسانات سهام می تواند به طور قابل توجهی سال به سال بسته به مرحله رشد شرکت و سایر عوامل، تغییر کند.
بازده سرمایه گذاری
برای سرمایه گذاری، مفاهیم ریسک و بازده بسیار مهم و حائز اهمیت می باشد که مورد توجه سرمایه گذاران قرار می گیرد و در این راستا این دو مقوله از هم جدا نیستند.
سرمایه گذاران برای تصمیم گیری به منظور کسب سود و بازده مطمئن، می توانند از ارتباط بین ریسک و بازده استفاده نمایند.
بازده سرمایه گذاری:
بازده سهام می تواند مقدار سود و یا پولی باشد که پس از سرمایه گذاری به دست می آید. لازم است به این نکته توجه داشت که بین بازده یا سود مورد انتظار و بازدهی که در حقیقت به دست می آید تفاوت هایی وجود دارد.
نکته: در واقع به تفاوت بین بازده مورد انتظار و بازده واقعی به دست آمده، ریسک می گویند.
رابطه بین ریسک و بازده، رابطه ای مستقیم می باشد. یعنی هر چه میزان بازده مورد انتظار بالا تر باشد، باید ریسک بالاتری را تحمل کرد. برای همین لازم است در ابتدای تصمیم گیری مالی، درجه ریسک پذیری تعیین شود تا تعادل مناسبی بین ریسک و بازده ایجاد شود.
معرفی تئوری های ریسک و بازده:
مفهوم اصلی در سرمایه گذاری، به ریسک و بازده مربوط می باشد بر همین اساس، تئوری های ریسک و بازده مهم و قابل توجه هستند که لازم است به تجزیه و تحلیل آنها پرداخته شود.
نکته: در دنیای سرمایه گذاری، ریسک و بازده دو مفهوم متضاد و متناقض با هم می باشند.
بازده:
بازده (return) به پاداشی گفته می شود که شخص از سرمایه گذاری خود در اوراق و دارایی های مختلفی کسب می نماید.
این طرح ها شامل موارد زیر می باشد.
- دارایی های واقعی
- دارایی های مالی
- طرح ها و پروژه ها
بر همین اساس، می توان گفت که بازده همان نیروی محرکی است که انگیزه سرمایه گذاری را ایجاد می کند.
انواع بازده:
بازده به انواع زیر تقسیم می شود:
بازده مورد انتظار:
بازده مورد انتظار “Expected Return”، به مقدار پولی می گویند که شخص سرمایه گذار انتظار دارد تا از سرمایه گذاری های خود آن را دریافت کند.
تئوری های ریسک و بازده
بازده واقعی:
بازده واقعی Actual Return، به میزان سود یا زیان واقعی می گویند که به یک سرمایه گذار تعلق دارد. این بازده به شکل زیر بیان می گردد: بازده مورد انتظار بعلاوه تاثیر عوامل خاص مربوط به شرکت و اخبار مربوط به اقتصاد، بـازده واقعی را ایجاد می کند.
توضیحات در مورد بـازده واقعی:
بـازده واقعی که در برابر بازده مورد انتظار قرار می گیرد، سودی است که سرمایه گذاران در واقعیت از سرمایه گذاری های خود دریافت می کنند.
بازده اضافی:
بازده اضافی “Excess Returns”، که به آن بازده اضافی آلفا گفته می شود، بازده سرمایه گذاری اوراق بهادار یا سبدی می باشد که از یک معیار ها و یا شاخص هایی با سطح ریسک مشابه بهتر عمل می کنند و بیشتر می شوند.
این بازده به طور وسیعی برای اندازه گیری ارزش افزوده ایجاد شده توسط پرتفوی یا مدیر سرمایه گذاری، مورد استفاده قرار می گیرد و باعث سنجش توانایی مدیریت در غلبه بر بازار می باشد.
بازده سود سهام نقدی:
بازده سود سهام نقدی “Dividend Yield”، به نسبت مالی گفته می شود که نشان می دهد شرکت چه اندازه به صورت سالانه و به نسبت قیمت سهامش، سود سهام پرداخت می کند.
نکته ۱: این بازده به صورت درصدی نشان داده می شود و می تواند با تقسیم مقدار سود سهام پرداخت شده به ازای هر سهم بر قیمت یک سهم محاسبه گردد.
نکته ۲: این بازده روشی برای اندازه گیری مقدار جریان وجوه نقد می باشد.
بازده غیر عادی:
بازده غیر عادی “Abnormal Return”، به درصدی گفته می شود که برای توصیف بازده به دست آمده از اوراق بهادار یا پرتفوی در یک بازه زمانی، مورد استفاده قرار میگیرد که متفاوت از نرخ بازده مورد انتظار می باشد.
نرخ بازده مورد انتظار نیز بازده محاسبه شده بر اساس مدل قیمت گذاری دارایی ها می باشد که با استفاده از میانگین بلند مدت بازده یا سایر ارزیابی ها به محاسبه می گردد.
ریسک (RISK) یعنی تفاوت بین آن چه که انتظار داریم و آن چه که اتفاق می افتد.
ریسک و بازده در مدیریت مالی:
مفهوم ریسک و بازده در مباحث مدیریت مالی، یکی از جنبه های مهم در مدیریت مالی است که از مسئولیت های اساسی در کسب و کار به شمار می رود.
به طور کلی، به هر اندازه که یک کسب و کار در معرض ریسک بیشتری باشد، احتمال بازده مالی آن بیشتر خواهد بود. البته استثنا هایی در این خصوص وجود دارد، زیرا ریسک های غیر منطقی زیادی وجود دارد که متقابلا همراه با پتانسیل بازدهی بالا نیست.
موسسه مشاوران مطالعه مقاله نسبت سودآوری را به شما عزیزان پیشنهاد می کند.
ریسک و بازده در مدیریت مالی
نوسان:
در واقع نوسان به معنی نحوه تغییر قیمت نوع خاصی از اوراق بهادار در یک بازده زمانی مشخص می باشد که درصد نوسان عبارت است از سنجش میانگین تفاوت بین قیمت و متوسط قیمت در یک بازه زمانی خاص.
نکته: به هر اندازه که نوسان یکی از اوراق بهادار بیشتر باشد، عدم قطعیت آن نیز بیشتر خواهد بود.
صرف ریسک:
صرف ریسک (Risk Premium) به این مفهوم است که در صورت ثابت بودن همه عوامل، ریسک بیشتر، با بازده بیشتر همراه خواهد بود.
نکته ۱: صرف ریسک برای مدیران مالی مهم می باشد زیرا وام دهندگان برای تشخیص میزان ریسک شرکت، با دقت آن را بررسی کرده و تصمیمات خود را بر اساس سطح ریسک آن شرکت اخذ می کنند.
نکته ۲: اگر وام دهنده به یک کسب و کار پر ریسک وام اعطا نماید، احتمالا بازده بیشتری به عنوان نرخ سود از آن کسب و کار خواهد گرفت.
اهرم مالی:
بیشتر شرکت ها منابع مالی خود را از طریق بدهی و یا انتشار اوراق بهادار و سهام کسب می کنند. منظور از منابع مالی با انتشار سهام، کسب منابع از طریق سهامداران شرکت می باشد که این سهامداران متناسب با میزان سرمایه گذاری خود، در سود شرکت سهیم هستند.
تامین مالی از طریق بدهی و قرض، توسط نهاد های مالی انجام می گردد و اگر شرکت وام گیرنده به طور مرتب سود وام را به وام دهنده پرداخت نماید، دیگر نیاز به شریک کردن وام دهنده در درآمد خود را نخواهد داشت.
نکته: همچنین می توان گفت ضرر ها از طریق این اهرم مالی می توانند افزایش یابند.
اگر این مطلب برای شما رضایت بخش بوده است، مطالعه مقاله ارزش اسمی سهام را به شما پیشنهاد می کنیم.
نحوه محاسبه ریسک و بازده
سرمایهگذاران برای ورود به هر بازاری، به اطلاعات و دانش کافی برای موفقیت در آن بازارها نیاز دارند. عملکرد شرکتهای بورسی در هنگام تصمیمگیری درباره معاملات سنجیده میشود و بهطور هم زمان ریسک و بازده آنها محاسبه میگردد. ریسک و بازده از مهمترین و تأثیرگذارترین فاکتورها در زمینه معاملهگری است.
ریسک چیست؟
ریسک در مفهوم مالی به احتمال اختلاف میان بازده مورد نظر و بازده واقعی در یک سرمایهگذاری گفته میشود؛ به عبارت دیگر زیان بالقوه قابل اندازهگیری یک سرمایهگذاری را ریسک مینامند. "وستون" و "بریگام" در تعریف ریسک یک دارایی مینویسند: ریسک یک دارایی عبارت است از تغییر احتمالی بازده آتی ناشی از آن دارایی. بنابراین ریسک، احتمال تغییر بین بازده واقعی و بازده پیشبینی شده است. منظور از احتمال این است که اطمینانی به تغییرات نیست؛ تغییر اشاره به هرگونه کاهش یا افزایش در منافع را دارد، به این معنا که تغییر همیشه نامطلوب نیست.
کل ریسک را میتوان به دو نوع تقسیم نمود:
ریسک سیستماتیک: ریسکی را مینامند که مربوط به کل بازار است. این ریسک را "ریسک غیرقابل حذف" و یا "ریسک بازار" نیز مینامند. این ریسک بر کل بازار و نه تنها یک سهم یا صنعت خاص تأثیر میگذارد.
ریسک غیرسیستماتیک: این ریسک یکی از انواع ریسکهای سرمایهگذاری است و شرکت و یا صنعت خاصی را مورد بررسی قرار میدهد. ریسک غیرسیستماتیک را اصطلاحاً "ریسک مشخص" منظور از بازده سهام چیست؟ نیز مینامند. این گونه ریسکها اغلب ریسکهای درونی هستند و به مسائل شرکت مرتبط است؛ مواردی مانند ضعف مدیریت شرکت، عدم درست عمل کردن سهامداران و غیره.
طبق نظریههای ارائه شده در پرتفولیو، ریسک غیرسیستماتیک از بین میرود اما ریسک سیستماتیک همچنان پا برجاست. تغییر نرخ بهره، نرخ تورم، سیاستهای پولی و مالی، شرایط سیاسی و غیره از منابع ریسک سیستماتیک میباشند. هر تغییر در عوامل ذکر شده بر روی شرایط کلی بازار تأثیر گذارند. تغییرات متغیرهای کلان اقتصادی از منابع اصلی ریسک سیستماتیک میباشد که میتوان به ریسک نرخ بهره، ریسک تورم، ریسک کشور، ریسک بازار اشاره کرد.
رسیک غیر سیستماتیک + ریسک سیستماتیک = ریسک کل
از ضریب بتا، برای اندازهگیری ریسک سیستماتیک استفاده میشود.
بازده
به منفعتی که از یک سرمایهگذاری به دست میآید، بازده میگویند. سرمایهگذاری عبارتست از تخصیص منابع به داراییهای واقعی نظیر زمین و خانه و داراییهای مالی نظیر اوراق بهادار که میزان بازده آن متناسب با ریسک مورد انتظار باشد. بازده به معنای پاداشی است که سرمایهگذار از سرمایهگذاری خود به دست میآورد. بازده نرخ به تدریج پایین میآید و ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی با آن محاسبه میگردد.
بازده سهام از دو قسمت تشکیل میشود:
1) بازده جاری یا بازده ناشی از دریافت سود سهام
2) بازده ناشی از افزایش قیمت سهام
رابطه بین ریسک و بازده
ریسک و بازده تا یک نقطه با هم رابطه مستقیم دارند، چنانچه ریسک افزایش یابد بازده نیز افزایش پیدا میکند. اما با بالا رفتن ریسک از یک سطح مشخص بازده کاهش پیدا میکند، به نحوی که پس از گذشت از این نقطه هر چه ریسک را بالا ببریم، بازده افزایش پیدا نمیکند.
محاسبه ریسک
با توجه به تعریف ریسک میتوان آن را با انحراف معیار محاسبه کرد:
که در آن با توجه به مفاهیم مالی:
σ: انحراف بازده واقعی یا ریسک
ri: بازدههای واقعی
r: میانگین بازدهها
n: تعداد دورهها
هرچه انحراف معیار نسبت به میانگین کوچکتر باشد؛ ریسک کمتر خواهد بود. ریسک را میتوان در دو بعد زمانی محاسبه کرد:
ریسک فعلی: ریسک فعلی براساس اطلاعات تحقق یافته یک دارایی در طی سالهاي گذشته تاکنون محاسبه میگردد.
ریسک آتی: این نوع ریسک براساس اطلاعات حاصل از پیشبینیهاي آتی محاسبه میشود. چون اساس محاسبات، ارقام پیشبینی شده است، در این روش محاسبه باید توزیع احتمالات و روش محاسبه میانگین (امید ریاضی) را شناخت.
سهم و سهام چیست و خرید و فروش آن چگونه انجام می شود؟
بازار سرمایه در ایران آنچنان که باید، مورد توجه قرار نگرفته است. به همین دلیل است که بسیاری از مردم سرمایههای خود در بانکها نگهداری میکنند و به اندک سود سپردههای بانکی راضی هستند. افرادی هم که جسارت و شجاعت بیشتری دارند از سرمایه خود برای راهاندازی یک کسب و کار استفاده میکنند.
عدهای دیگر هم سرشان را به بازار ملک، ارز و طلا گرم کردهاند. بسیاری از افراد درکی از مفهوم سهام ندارند و در پاسخ به این سوال که سهم و سهام چیست؟ تنها سکوت میکنند. به همین دلیل در این مقاله به تعریف سهام میپردازیم.
سهم و سهام چیست؟
اگر سرمایه شرکتهای سهامی را به قسمتهای برابر و مساوی تقسیم کنیم هر قسمت برابر با یک سهم میشود. این سهم، نشان دهنده میزان مشارکت، تعهدات و منافع صاحب آن در شرکت سهامی است. دارنده سهم نمیتواند به نسبت سهم خود ادعایی برای مالکیت بخشی از داراییهای شرکت داشته باشد.
در عوض، به اندازه سهم خود در شرکت، دارای حق و حقوق است. بر اساس این حق، سهامدار میتواند از منافع شرکت استفاده کند، در مجمع عمومی رای دهد و در صورت انحلال شرکت از دارایی شرکت سهیم خواهد شد.
انواع سهام
سهام مورد معامله در بورس اوراق بهادار را از سه منظر میتوان دستهبندی و مورد بررسی قرارداد:
سهام بانام و بینام
منظور از سهام بانام این است که نام صاحب سهام (خریدار سهم) بر روی ورقه سهام درج میشود و درنتیجه قابلیت نقل و انتقال تنها از طریق معاوضه امکانپذیر میگردد. فرضاً اگر شخص الف خریدار سهام باشد تحت هیچ شرایطی شخص نمیتواند اقدام به فروش سهام نماید. اما سهام بینام اصطلاحاً در وجه حامل صادرشده و هر فردی که برگه سهام را در اختیار داشته باشد میتواند اقدام به فروش سهام نماید. لازم به ذکر است که تمامی سهام مورد معامله در بازار بورس اوراق بهادار تهران بانام میباشد.
از منظر رفتار سهام
با استناد به کتاب مدیریت پرتفوی با رویکرد کاربردی میتوان سهام حاضر در بورس را به شرح ذیل دستهبندی کرد:
سهام ارزشی: سهامی که از منظر بنیادی ارزشمند بوده و عموماً میتوان از آنها به سهام ایمن اشاره کرد و چندین سال است که بهاصطلاح در سطح بالغ خود بوده و میتوان از آنها بهعنوان سهام با سود نقدی جذاب یادکرد.
سهام رشدی: در این دسته سهامی قرار میگیرد که به دلایل بنیادی مختلف پتانسیل رشد بسیار خوبی دارند و میتوان با تلفیق تحلیلهای بنیادی و تکنیکال سود جذابی را شناسایی کرد.
علاوه بر دستهبندی فوق میتوان با توجه به وضعیت بازار بورس ایران سهام دیگری همچون سهام نوسانی، سهام روندی و …. را تعریف کرد که در مقالهای دیگر در رابطه با آنها صحبت خواهیم کرد.
از منظر ماهیت سهام:
سهام عادی و سهام ممتاز در بسیاری از کشورهای جهان رایج بوده و مورد دادوستد قرار میگیرد. در ادامه در رابطه با سهام عادی توضیحات مبسوطی ارائهشده است. سهام ممتاز نیز دارای انواع مختلفی همچون جمع شونده، غیر جمع شونده، با حق رای مضاعف و …. دارد، اما با توجه به اینکه طبق قانون تجارت ایران شرکتهای حاضر در بورس اوراق بهادار مجاز به انتشار سهام ممتاز نیستند از توضیح آن خودداری میکنم.
منظور از سهام عادی چیست؟
سهام در واقع یک ورقه بهادار است که بیانگر ادعای مالکیت دارنده آن نسبت به داراییها و سود شرکت میباشد و در واقع این فرد جزو مالکان شرکت سهامی میگردد. حال اینکه سرمایهگذار چند درصد از مالکیت شرکت را دارا هست؟ برای این منظور بایستی ببینیم که این سرمایهگذار چند درصد از کل سهامی که منتشرشده را در اختیار دارد، مثلاً فرض کنید یک شرکت سهامی تعداد ۱۰۰ میلیون سهم را منتشر کرده است. حال اگر یک سهامدار تعداد ۱ میلیون سهم از آن شرکت را در اختیار داشته باشد، در واقع مالک یک درصد از شرکت مزبور است. عموم سرمایهگذاران خرد درصد مالکیت زیر یک درصد دارند مگر آنکه هدف خاصی را دنبال نمایند.
ویژگیهای سهام عادی
۱- مالکان این نوع از ورقه بهادار در تمامی مجامع منجمله عمومی عادی، فوقالعاده جهت افزایش سرمایه دارای حق رای میباشند و به ازای هر سهم یک حق رای دارند. معمولاً در مجامع مذکور اشخاص حقیقی یا حقوقی که جزو سهامداران درصدی( سهامداران بیش از یک درصد ) یا سهامدار عمده هستند از قدرت بیشتری جهت اعمال خواسته خود برخوردارند چون تعداد سهام بیشتری را نسبت به سایرین در اختیاردارند.
۲- دارنده سهام عادی از سود نقدی مصوب مجامع بهرهمند گردد. لازم به ذکر است که شرکتهای سهامی مدتی پس از پایان سال مالی خود مجمع عمومی عادی صاحبان سهام را برگزار میکنند و درصورتیکه در مجمع تصویب گردد به ازای هر سهم درصدی از سود هر سهم محقق شده را بین سهامداران تقسیم کننند و مالکان سهام عادی از سود نقدی مزبور بهرهمند میشوند.
۳- اولویت در افزایش سرمایه: زمانی که شرکت اقدام به افزایش سرمایه از محل آورده نقدی میکند اولویت با سهامدارانی است که در مجمع شرکت کردهاند( در زمان برگزاری مجمع فوقالعاده افزایش سرمایه سهامدار شرکت بودهاند) و از این طریق میتوانند درصد مالکیت خود را حفظ نمایند.
۴- قابلیت بالای نقد شوندگی: برخلاف سهام شرکتهایی که در بازار حضور ندارند سهام شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار بهراحتی معامله میگردند و درصورتیکه مالک سهام بخواهد از سهم خارج شود و سهام خود را به فروش برساند به دلیل وجود بازار رسمی بورس اوراق بهادار بهراحتی میتواند به متقاضیان سهام خود را عرضه نماید.
۵- مسئولیت محدود: سهامداران در قبال بدهیهایی که شرکت سهامی اخذ مینماید مسئولیت محدود دارند و این بدین معناست که در صورت عدم توانایی شرکت در بازپرداخت دیون، داراییهای شخصی سرمایهگذاران درخطر نیست و مسئولیت آنها تنها به میزان آوردهشان است.
۶- امکان کسب بازدهی بالا: درصورتیکه سرمایهگذاران با توجه بهتمامی ابعاد تحلیلی اقدام به سرمایهگذاری نمایند در بورس اوراق بهادار و در طی یک سال عموماً میتوان بازدهی بیشتر از سود سپرده بانکی را کسب کرد.
شاید بد نباشد کمی هم در مورد مفهوم «سرمایه» و چیستی رقم «۱۰۰۰ ریال» برایتان بگوییم.
منظور از سرمایه شرکت های سهامی چیست؟
منظور از «سرمایه» در واقع همان آورده مالکین شرکت است. هر شرکت برای انجام فعالیتهای تجاری و کسب درآمد در ابتدا باید سرمایهای داشته باشد. حداقل مبلغ این سرمایه از پنج میلیون ریال شروع میشود و حداکثری برای آن تعریف نشده است.
در تاریخ نگارش این مقاله، بیشترین میزان سرمایه متعلق به شرکت «سرمایه گذاری نفت و گاز تأمین» با نماد «تاپیکو» است که با مبلغ سرمایه ۸۱۵۰۰ میلیارد ریال در بازار سرمایه فعالیت دارد.
بر اساس ماده ۲۹ قانون تجارت، ارزش اسمی هر سهم در شرکتهای سهامی عام «هزار ریال» است. شاید با خودتان بگویید: «این منظور از بازده سهام چیست؟ مبلغ هزار ریال – یا ۱۰۰ تومان – چه کاربردی میتواند داشته باشد؟» در پاسخ باید بگوییم که برای به دست آوردن تعداد سهام شرکتها از «مبلغ اسمی» هر سهم استفاده میشود.
اگر بخواهیم تعداد سهام هر شرکت را به دست آوریم باید مبلغ سرمایه شرکت را – که در بخش حقوق صاحبان سهام عنوان میشود – بر عدد مبلغ اسمی یا همان ۱۰۰۰ ریال تقسیم کنیم. برای روشنتر شدن این موضوع به محاسبه تعداد سهام شرکت سهامی عام «توکاریل» با نماد «توریل» میپردازیم:
مبلغ سرمایه در ترازنامه تصویر بالا، ۲۰۰۰ میلیارد ریال است. بنابراین، تعداد سهام شرکت توریل بر اساس محاسبات ترازنامهای شرکت برابر است با:
۲.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰/۱۰۰۰=۲.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰ عدد سهم
سهام شرکت را میتوان به کیکی تشبیه کرد که به قسمتهای برابر، برش خورده است. هر فرد با توجه به سهم خود بر یک عدد یا تعدادی از آن برشها حق مالکیت دارد.
✔ فلسفه وجودی سهم چیست؟
برای درک اهمیت وجودی سهام و پاسخ به پرسش سهم چیست در ابتدا از دید یک شرکت به ماجرا نگاه میکنیم و سپس از منظر سرمایهگذاران به سهام مینگریم. فرض کنید شما سرمایهای دارید و میخواهید کسبوکاری را راهاندازی کنید.
کار را با خرید مواد لازم و تجهیزات مورد نیازتان آغاز میکنید. به مرور فعالیت خود را گسترش میدهید و پس از چندین سال شرکتی بسیار بزرگ با عملکرد مناسب خواهید داشت. شما در جایگاه مالک شرکت به دنبال این هستید که بتوانید از سرمایههای صاحبان ثروت و عموم مردم در جهت توسعه شرکت استفاده کنید و مدام به منظور از بازده سهام چیست؟ سراغ وام بانکی و قرض گرفتن نروید.
در نتیجه شرکت خود را به سهامی عام تبدیل کرده و سرمایه ثبت شده را به سهام ۱۰۰۰ ریالی تقسیم میکنید. پس از مدتی شرکتتان وارد بازار بورس میشود و بخشی از سهام شرکت به دست سرمایهگذاران میافتد.
در واقع بازار بورس شرایطی را فراهم میکند تا شما بدون نیاز به انحلال شرکت یا صرف زمان زیاد جهت یافتن شریک به سرعت به منابع جدید دست پیدا کنید. حال که اهمیت انتشار سهام را برای صاحبان کسبوکار و شرکتها درک کردید به اهمیت نقش سهام برای سرمایهگذاران میپردازیم.
✔ بازی سهام و سرمایه گذاران
سهم یک ورقه بهادار (یعنی ورقه دارای ارزش) است که با داشتن آن مالکیت یک شرکت را به دست میآورید. در واقع اگر سرمایه شرکت را به قسمتهای مساوی تقسیم کنیم به هر قسمت آن یک سهم میگویند. دقت کنید که شما با خرید یک سهم، مالکیت یک شرکت بورسی را به دست میآورید
در حالی که خارج از بازار بورس برای تصاحب یک شرکت نیازمند سرمایه بسیار سنگینی هستید. از طرفی علاوه بر مالکیت یک شرکت، مزایایی به شما تعلق میگیرد که بر جذابیت مالکیت سهام میافزاید. اگر منظور از بازده سهام چیست؟ شما بخواهید در فضایی خارج از بورس با مالک یک شرکت توسعه یافته وارد مذاکره شوید، یا آن فرد درخواست شما را رد میکند یا اینکه مبلغی بسیار سنگین را به شما پیشنهاد خواهد داد.
همچنین شما نمیتوانید ارزیابی دقیقی از ارزش واقعی آن شرکت داشته باشید زیرا به اطلاعات دقیق صورتهای مالی و فعالیت عملیاتی آن شرکت دسترسی ندارید.
از طرفی ممکن است چون شما تخصص لازم را در رابطه با حوزه فعالیت آن شرکت نداشته باشید فرد مناسبی برای شراکت نباشید. در نقطه مقابل وقتی در بازار بورس، سهامی را میخرید نیازی به داشتن تخصص لازم در زمینه فعالیت آن شرکت ندارید. از طرفی قیمت سهام در بازار بر اساس عرضه و تقاضای تعداد بیشماری از سرمایهگذاران تعیین میگردد و شما راحتتر میتوانید نسبت به ارزیابی قیمت سهام یک شرکت بورسی اقدام کنید.
گذشته از اینها بر اساس قوانین سازمان بورس هر سهامداری به اطلاعات مالی و جزییات فعالیت شرکتهای بورسی دسترسی دارد. در نتیجه شما میتوانید به راحتی، فعالیت شرکت را ارزیابی کنید. هیچ کدام از مزیتهای گفته شده شامل یک شرکت غیربورسی نمیشوند.
✓ سهام چه مزیتهایی برای سرمایه گذاری دارد؟
۱- شما با خرید سهام، متناسب با درصد مالکیت اوراق در تصمیمهای مجامع شرکتهای بورسی حق رای خواهید داشت. در واقع بابت مالکیت هر ورقه سهام یک رای از آن شما خواهد بود. در مجامع شرکتهای بورسی تصمیمگیریهایی درباره افزایش سرمایه، انتخاب هیئتمدیره، تصویب صورتهای مالی و … انجام میشوند.
۲- اگر یک شرکت در یک سال مالی (دوره ۱۲ ماهه فعالیت خود) سود خالص را به دست بیاورد، طبق قانون باید حداقل ۱۰ درصد آن را بین سهامداران تقسیم کند.
۳- یکی از بزرگترین مزایای سهام برای سرمایهگذاران وجود بازاری متشکل است که بر اساس آن میتوانید بدون دغدغه سهام خریداری شده خود را به فروش برسانید. درحالیکه اگر شما مالک یک شرکت غیربورسی بودید برای فروش آن با مشکلات متعددی هم چون راضی کردن سایر شرکا، یافتن شریک جدید جهت فروش شرکت به وی و عدم وجود مرجع مشخصی جهت ارزشگذاری سهام خود روبهرو میشدید.
۴- متناسب با سطح سرمایه خود، میتوانید در بازار سرمایه سهام بخرید. در واقع سقفی برای ورود سرمایه به بازار بورس وجود ندارد. درحالیکه وقتی شما مالک یک شرکت غیربورسی هستید حجم سرمایه محدودی را میتوانید به شرکت وارد کنید. در واقع، سرمایه مازاد شما به راحتی قابلیت سرمایهگذاری مجدد را ندارد. این شرط برای حداقل سرمایه در بورس هم همین طور است.
۵- خرید سهام جدید: با توجه به وجود بازار متشکل و وجود یک ساختار منظم و وجود نهادی تحت عنوان «کارگزاری» به راحتی میتوان به خرید و فروش سهام در بازار سرمایه پرداخت. درحالیکه چنین راحتی در معاملات خارج از بورس وجود ندارد. در واقع شما جهت انجام معاملات در بازار بورس، باید ابتدا به یکی از کارگزاریهای مورد تائید سازمان بورس مراجعه کنید و ضمن پر کردن فرمهای ثبتنام، در سامانه سجام نیز ثبتنام نمایید تا پس از دو روز کاری کد بورسی (کدی یکتا از سه حرف اول نام خانوادگی شما و ۵ رقم) صادر گردد و پس از آن میتوانید معاملات بازار سرمایه را انجام دهید و به خرید و فروش سهام بپردازید.
✓ ارزش اسمی سهم چیست؟
طبق قانون، ارزش اسمی سهام در ایران معادل ۱.۰۰۰ ریال است. اما شرکتهای مختلف با توجه به وضعیت فعالیت عملیاتی خود، قیمتی بیشتر یا کمتر از این حد دارند. همچنین ارزش اسمی آن، مبنایی برای تعیین سرمایه و تعداد سهام در صورتهای مالی شرکتها است. مثلا با مراجعه به ترازنامه شرکت پتروشیمی زاگرس مشاهده میکنیم که سرمایه شرکت ۲.۴۰۰.۰۰۰ میلیون ریال یا ۲.۴۰۰ میلیارد ریال است. بنابراین با تقسیم این عدد بر ۱.۰۰۰ ریال به این نتیجه میرسیم که کل سهام این شرکت معادل ۲٫۴ میلیارد عدد است:
✔ استفاده از تحلیلها در خرید و فروش سهام
یکی از ویژگیهای بارز معاملات سهام این است که شما میتوانید بر اساس تحلیل به خرید و فروش بپردازید. دو نوع تحلیل شامل تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی در بازار وجود دارد. در تحلیل تکنیکال بر اساس سابقه قیمتی سهام و روند قیمتی گذشته آن، رفتار آینده سهم را ارزیابی میکنیم، درحالیکه در تحلیل بنیادی بر اساس اطلاعات صورتهای مالی و با توجه به وضعیت فروش، بهای تمام شده و سایر اقلام منظور از بازده سهام چیست؟ صورتهای مالی، سود خالص شرکت را برآورد میکنیم و با تقسیم آن بر تعداد سهام شرکت به سود هر سهم یا همان eps میرسیم و در نهایت شرکتها را ارزشگذاری میکنیم. اما در خارج از بازار سهام به دلیل عدم دسترسی به صورتهای مالی مطمئن نمیتوانید برآورد دقیقی از ارزش شرکت و سهام آن داشته باشید و این موضوع شراکت شما را در منظور از بازده سهام چیست؟ یک شرکت غیربورسی با ریسک بسیار زیادی مواجه میکند. مگر آن که یک کارشناس رسمی دادگستری را حاضر کرده و از وی بخواهید که ارزش شرکت را برآورد کند که در این حالت نیز باید هزینههای سنگینی را بپردازید.
نرخ بازده سرمایه گذاری چیست؟ | نحوه محاسبه و کاربردهای ROI
همان طور که میدانید تصمیم گیری به اطلاعات مشخصی نیاز دارد و بدون این اطلاعات نمی توان تصمیمات درست و منطقی را اتخاذ نمود. البته در کنار جمع آوری و ارائه اطلاعات به تصمیم گیرنده، تشخیص نوع اطلاعات مورد نیاز برای تصمیم گیری نیز بسیار مهم است. اما نرخ بازده سرمایه گذاری چیست؟ در بحث حسابداری و اطلاعات مالی میتوان اینگونه بیان کرد که از جمله اهداف حسابداری مالی کمک به افراد برای پیش بینی بازده سرمایه گذاری است. در ادامه با نرخ بازده سرمایه گذاری بیشتر آشنا میشویم.
نرخ بازده سرمایه
مفهوم نرخ بازده سرمایه گذاری چیست؟
به کمک اطلاعات، تصمیم گیری انجام میشود. در کنار این اطلاعات هر فرد با توجه به ساختار ذهنی خود و چارچوب مشخص شده بر اساس آن تصمیم نهایی را اتخاذ میکند. همین اختلاف در ساختارهای ذهنی، باعث شده است عدم شناخت از طبیعت و ماهیت فرآیند تصمیم گیری به صورت یکی از مشکلات عمده در توسعه استاندارهای حسابداری مطرح شود. در زمینههای مالی نرخ بازده سرمایه گذاری یکی از معیارهای مهم در تصمیم گیری است.
بنابراین میتوان بررسی نرخ بازدهی را یکی از روشهای جمع آوری اطلاعات دانست. بازده را چشم پوشی از منافع فعلی به امید دستیابی به منافع بیشتر در آینده تعریف می کنند. بازده منظور از بازده سهام چیست؟ در سرمایه گذاری، همان نیروی محرکی است که در افراد برای سرمایه گذاری انگیزه ایجاد کرده و به نوعی پاداش برای سرمایه گذاران به شمار میرود.
نرخ بازده سرمایه گذاری نیز معیار و نرخی است که کارایی و اثربخش بودن سرمایه گذاری را محاسبه میکند. فرمول محاسبه بازده سرمایه گذاری خود تعریفی مناسب از این نرخ را ارائه میدهد. این فرمول مطابق زیر است:
نرخ بازده سرمایه گذاری برابر است با سود خالص تقسیم بر ارزش داراییهایی که سرمایه گذاری شده اند. بنا به تعریف نرخ سرمایه گذاری می توان از این نرخ برای مقایسه بازدهی سرمایه گذاری های متعدد، تدوین و ارائه پروپوزال و طرح های تجاری بهره گرفت. به عنوان مثال فردی برای سرمایه گذاری در بازار سهام و مقایسه بازدهی شرکتهای مد نظر میتواند از این نرخ برای تصمیم گیری استفاده نماید.
نرخ بازده سرمایه و معایب
مزایا و معایب نرخ بازدهی سرمایه گذاری
پیش از لیست کردن مزیتها و معایبی که برای این نرخ برشمردهاند، ماهیت این نرخ را در قالب بیان مثالی ساده توضیح میدهیم. اینگونه در نظر بگیرید که شما در سال 97 استارت آپ خود را با سرمایه اولیه 100 میلیون تومان تأسیس میکنید. در پایان سال و با محاسبه تمام هزینهها و مخارج انجام شده مشخص میشود عایدی شرکت در این سال 180 میلیون تومان است که حدود 30 میلیون تومان هزینه های کسب و کار (مانند حقوق و دستمزد، بیمه، اجاره بها) و 150 میلیون تومان نیز سود حاصل بوده است.
حال بر اساس فرمول گفته شده در بالا، میزان نرخ بازده سرمایه گذاری منظور از بازده سهام چیست؟ 1.5 است که با ضرب کردن عدد حاصل در صد میتوان نرخ بازدهی سرمایه را به صورت درصد نیز بیان نمود.
در مثال دیگر تصور کنید فردی در سال 98 یک میلیارد سرمایه خود را در شرکت مشخصی سرمایه گذاری میکند که در پایان سال سود خالص فرد یک میلیارد و 200 میلیون تومان میشود. با محاسبه نرخ بازگشت سرمایه، برای این سرمایه گذاری ROI=1.2 میشود.
با توجه به اعداد و ارقام بالا متوجه میشویم برخلاف آنکه رقم سود حاصل از سرمایه گذاری مثال دوم بیشتر است اما با در نظر گرفتن نرخ بازده سرمایه گذاری و بازگشت سرمایه، سرمایه گذاری در مثال اول بازدهی سرمایه بالاتری دارد. حال با در نظر گرفتن این مثالها بهتر میتوان مزیتها و معایب نرخ بازگش سرمایه را بیان نمود.
نرخ بازدهی سرمایه و مزایا
مزیت های نرخ بازده سرمایه
با توجه به کاربردی بودن این نرخ در محاسبات مالی می توان مزیتهای متعددی را برای آن برشمرد که در زیر مهم ترین آنها لیست شدهاند:
- درصدی بودن نرخ بازده سرمایه که امکان مقایسه کردن نرخ های مربوط به سرمایه گذاری های مختلف را فراهم میآورد.
- سادگی استفاده از این فرمول در محاسبه نرخ بازگشت سرمایه
- ساده بودن تحلیل و تفسیر نتایج حاصل از محاسبه فرمول نرخ بازدهی سرمایه که آن را به فرمولی با کاربرد فراوان تبدیل کرده است.
معایب نرخ بازده سرمایه
- تعریف نکردن زمان در فرمول نرخ بازده سرمایه
اگر به مثالهای بالا دقت کنید، متوجه میشوید که سرمایه گذاریها در دو سال مختلف انجام شدهاند ولی در فرمول محاسبه نرخ بازگشت سرمایه هیچ اشارهای به سال و مدت زمان سرمایه گذاری نشده است. به عبارت دیگر نمیتوان در نرخ بازده سرمایه گذاری تعیین کرد که سود حاصل به ازای چه مدت سرمایه گذاری است.
میتوان پیشنهاد کرد برای مقایسه دو نرخ سرمایه از تقسیم کردن نرخ بر بازه زمانی مشخص، نرخ بازدهی سرمایه برای یک بازه زمانی مشخص را محاسبه و بر اساس این نرخ سرمایه گذاریهای مختلف را مقایسه نمایید.
- چشم پوشی از تاثیر ابعاد کیفی سرمایه گذاری
ایراد دیگر مطرح شده این است که در نرخ بازده سرمایه گذاری تنها ابعاد مالی مرتبط با سرمایه گذاری در نظر گرفته میشود، در حالیکه هر سرمایه گذاری ابعاد و جنبههای کیفی نیز به همراه دارد. به عنوان مثال گاهی مدیریت بخشی از سرمایه خود را به تغییر در ظاهر محیط شرکت و اهدائ هدایای مختلف به عنوان پاداش به کارکنان اختصاص میدهد. این نوع از سرمایه گذاری باعث تغییر در روحیه کارکنان و افزایش وفاداری آنها به شرکت و حتی بهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان میشود که بر اساس فرمول نرخ بازده سرمایه نمیتوان تاثیر این نوع از سرمایه گذاریها را محاسبه نمود.
نرخ بازده سرمایه
هدف اصلی از سرمایه گذاری، رسیدن به بازده سرمایه گذاری بیشتر است. به همین دلیل ارزیابی بازده یک راه منطقی برای بررسی و مقایسه گزینههای مختلف سرمایه گذاری برای رسیدن به سود بالاتر است. بد نیست در انتهای مقاله نرخ بازده سرمایه گذاری به دو قسمت مختلف بازده سرمایه گذاری یعنی بازده کیفی و بازده کمی اشاره شود.
بازده کمی همان عایدی یا سودی است که به ازای دورههای زمانی مشخص به سرمایه گذار پرداخت میشود و نیز منفعت یا زیان سرمایه که به صورت افزایش یا کاهش قیمت داراییها بیان میشود. تمام مواردی که به اعتبار شرکت مانند سرقفلی، امتیازات اجتماعی و موارد مشابه دیگر بستگی دارد به عنوان بازده کیفی سرمایه در نظر گرفته میشوند.
از آنجا که مقیاس بازده از شاخصهای مهم برای ارزیابی عملکرد مالی شرکت به شمار میرود، افزایش ثروت سهامداران هدف اصلی هر واحد تجاری در نظر گرفته میشود؛ بنابراین شرکت باید به گونهای عمل کند که با رسیدن به بازده مناسب، ثروت سهامداران را افزایش دهد. به همین دلیل نرخ ROI یکی از شاخصهای مهم در بازار سهام است که اطلاعات مالی شرکتها را میتوان با یکدیگر مقایسه و برای سرمایه گذاری بهتر تصمیم گیری نمود.
دیدگاه شما