انواع مختلف حاشیه سود


تفاوت سود عملیاتی با سود خالص و سود ناخالص

جدیدترین‌های «حاشیه سود خالص»:

آراد پور کار کارشناس بازار سرمایه در گفت و گو با خبرنگار بورس گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، در پاسخ به این پرسش که حاشیه سود چیست؟ بیان کرد:حاشیه سود در تحلیل بنیادین سه نوع است، که به خالص، ناخالص، و عملیاتی تقسیم می‌شود، که حاشیه سود ناخالص از تقسیم سود ناخالص بر مبلغ فروش شرکت‌ها ایجاد می‌شود، حاشیه سود ناخالص برای هر صنعت متفاوت است و باید متناسب با همان صنعت بررسی شود. وی افزود: شرکت‌ها علاوه بر حاشیه سود ناخالص دارای سود عملیاتی نیز هستند، این قضیه به این معنی است که، شرکت دارای یک سری هزینه و درآمد‌های عملیاتی است، که حال می‌تواند باعث افزایش یا کاهش سود شود، که این حاشیه سود عملیاتی طی فعالیت عملیاتی.

نسبت‌های مالی "شیراز" افزایشی شد

شرکت پتروشیمی شیراز در دوره منتهی به ۳۰ آذر ماه ۱۳۹۹، در مقایسه با دوره ۹ ماهه سال گذشته افزایش ۷۸ درصد درآمد‌های عملیاتی، افزایش ۱۱۶ درصد سود عملیاتی، افزایش ۱۴۶ درصد سود خالص، افزایش ۴۶ درصد دارایی‌ها و افزایش ۱۷۵ درصد سود انباشته داشته است. به گزارش پول نیوز، حاشیه سود عملیاتی شرکت پتروشیمی شیراز در دوره ۹ ماهه منتهی به ۳۰ آذر ۱۳۹۹، از ۴۳ درصد به ۵۳ درصد افزایش پیدا کرده است.حاشیه سود خالص این شرکت از ۳۱ درصد به ۴۳ درصد افزایش پیدا کرده است.جمع بدهی به جمع دارایی‌های "شیراز" از ۷۴ درصد به ۵۵ درصد کاهش پیدا کرده است.نسبت سود انباشته به دارایی‌ها در این شرکت از ۰.۱۶ به ۰.۳۹ افزایش پیدا کرده است.همچنین، P/E.

حاشیه سود، سنگ محک توانایی یک شرکت

حاشیه سود، فرمولی برای اندازه‌گیری توانایی یک شرکت در کنترل هزینه‌ها است. به گزارش تابناک اقتصادی به نقل از ایبِنا، حاشیه سود، نسبتی است که به‌ وسیله آن، سودآوری هر دلار (یا هر ریال) از فروش را، محاسبه می‌کنند؛ به این ترتیب که مقدار سود پس از کسر مالیات را بر فروش خالص تقسیم می‌کنند. کاربرد حاشیه سود چیست؟ حاشیه سود، فرمولی است که نشان دهنده توانایی یک شرکت در کنترل هزینه‌ها است. هرچه عدد به دست آمده این فرمول بیشتر باشد، یعنی سوددهی آن شرکت در مهار و کاهش هزینه ها بیشتر بوده و هر چه عدد کمتری به دست آید یعنی توانایی شرکت در کاهش هزینه‌ها بسیار کم بوده است. انواع حاشیه سود شامل: حاشیه سود خالص که انواع مختلف حاشیه سود برابر است با سود خالص.

بالاترین سود هر سهم و بالاترین حاشیه سود خالص بازار بورس به کویرتایر رسید

رویداد۲۴-شرکت کویرتایر بالاترین سود هر سهم و بالاترین حاشیه سود خالص بازار بورس را به خود اختصاص داد.شرکت کویرتایر براساس آخرین مقایسه شاخص‌های مالی در مرکز پردازش اطلاعات مالی ایران و براساس آخرین گزارش منتشر شده توسط شرکت‌های بورسی(براساس گزارش عملکرد 9 ماهه و سالیانه) بالاترین سود هر سهم، بالاترین حاشیه سود خالص، بیشترین مقدار شاخصROE(نسبت حقوق صاحبان سهام یا به عبارتی ارزش سهام سهامدار) و بالاترینROA (نسبت بازده کل دارایی) در مقایسه باتمام شرکت‌های گروه لاستیک و پلاستیک بازار بورس ایران به خود اختصاص داده است. دو شاخص آخرROA, ROE در واقع شاخص توانایی شرکت‌ها را در ایجاد سود و بازده سرمایه‌گذاری‌ها بهره‌وری و فعالیت‌ها را نشان می‌دهد. زینلی – مدیرعامل شرکت کویرتایر درمجمع عمومی عادی سالیانه این شرکت.

رکود ساخت‌وساز مسکن، فولادسازان را به حاشیه برد

بخش عمده مصرف فولاد در بازار منوط به رونق بخش مسکن است و رکود عمیق در بازار داخلی مسکن، مستقیما بر تقاضای فولاد در بازار تاثیر گذاشت. به گزارش گروه اقتصادی آنا، یکی از اتفاقات مهمی که در سال 1394 در ایران افتاد امضاء توافق نامه برجام با هدف رونق باقتصاد کشور بود اما عملا حرکت مثبتی در صنایع و کارخانه‌های تولیدی پس از برجام انجام نشد. اگر دولتی بودن اکثر کارخانجات تولیدی فولاد که باعث کندی روند تصمیم گیری و اجرا می شود را به رکود عمیق بازار مسکن به عنوان عامل اصلی کاهش تولید فولاد در کشور اضافه کنیم، نتیجه این وضعیت افزایش بیکاری است. تولید فولاد تا میزان 40 درصد کاهش یافت و همین امر باعث.

بهره‌وری باید به قطعه‌سازان جاده مخصوص بازگردد

با توجه به اینکه صنعت قطعه‌سازی خودرو باید در چشم‌انداز 1404 به 31 میلیارد دلار درآمدزایی دست پیدا کند، اهمیت بررسی شاخص‌های شرکت‌های این حوزه برای پیشرفت سالانه ضروری است. به گزارش خبرنگار اقتصادی آنا، با توجه به ظرفیت‌ها و فرصت­‌هایی که در صنعت قطعه­‌سازی ایران وجود دارد، با رفع مشکلات و ارائه مشوق­‌ها و حمایت ‌ها از این بخش پیش­‌بینی می­‌شود میزان صادرات این صنعت در افق 1404 به 6 هزار میلیون دلار برسد. با توجه به این چشم انداز در سال­‌های 1396 نیز، 363 میلیون دلار، سال 1397، 515 میلیون دلار، 1398، 732 میلیون دلار، 1399، 1039 میلیون دلار، سال 1400، 1476 میلیون دلار، سال 1401، 2096 میلیون دلار، سال 1402، 2976 میلیون دلار و سال 1403، 4225.

سود عملیاتی و حاشیه سود عملیاتی به همراه مثال

سود عملیاتی

برای داشتن نگاهی عمیق‌تر و داشتن تحلیل‌هایی موشکافانه‌تر نسبت به صورت‌های مالی باید سعی کنیم به اغلب حساب‌های صورت‌های مالی و نحوه‌ی تأثیرگذاری آن‌ها تسلطی نسبی پیدا کنیم. بدون شک از مهم‌ترین این حساب‌ها سود یک شرکت است. این سود شامل بخش‌های متفاوتی است که در مقاله‌ی مربوط به انواع سود به آن اشاره خواهیم کرد. اما در این مقاله در ارتباط با یکی از زیرمجموعه‌های سود، یعنی سود عملیاتی صحبت خواهیم کرد. همچنین در آن به مفاهیمی نظیر تعریف سود عملیاتی، تفاوت سود عملیاتی با سود خالص و ناخالص، فرمول محاسبه‌ی سود عملیاتی، نسبت حاشیه سود عملیاتی و نحوه و انواع مختلف حاشیه سود محدودیت‌های استفاده از آن اشاره خواهیم کرد. در پایان نیز تحلیل این نسبت را برای چند نماد منتخب بورسی انجام خواهیم داد.

سود عملیاتی چیست؟

هر شرکت و بنگاه اقتصادی یک زمینه‌ی فعالیت اصلی دارد که موضوع اصلی فعالیت شرکت را شامل می‌شود. سود عملیاتی یک شرکت عبارت است از مجموع تمام درآمدهای کسب شده ناشی از انواع مختلف حاشیه سود فعالیت تجاری اصلی شرکت منهای مجموع تمام هزینه‌های انجام شده در راستای فعالیت اصلی شرکت برای یک دوره‌ی مالی معین.

درواقع در سود عملیاتی، بهره‌های پرداختی یا دریافتی شرکت و همین‌طور مالیات‌های آن از میزان سود کسر نمی‌شوند. طبیعتاً اگر شرکت از انجام سایر فعالیت‌های جانبی نظیر سرمایه‌گذاری و … (البته در صورتی‌که فعالیت اصلی شرکت سرمایه‌گذاری نباشد) درآمدهایی داشته باشد، آن درآمدها نباید در این بخش محاسبه شوند. با توجه ‌به تعریف، زیان عملیاتی زمانی برای یک شرکت رخ می‌دهد که درآمد کسب‌وکار اصلی آن، از هزینه‌های مربوط به فعالیت اصلی‌اش کمتر باشد.
اطلاعات پارامترهایی نظیر سود عملیاتی زمانی ارزشمندتر هستند که روند تغییرات آن‌ها برای یک شرکت در طول چندین سال و یا مقایسه‌ای بین چند شرکت هم‌گروه صورت بگیرد. طبیعتاً اگر شرکتی در یک بازه‌ی زمانی طولانی سود عملیاتی منفی یا همان زیان عملیاتی داشته باشد برای ادامه‌ی فعالیتش با چالش‌ها و مسائلی روبه‌رو خواهد بود.

برای درک بهتر سود عملیاتی ذکر چند نکته و توجه به آن‌ها مهم است. سود عملیاتی لزوماً معادل جریان‌های نقدی ایجاد شده توسط شرکت نیست. چرا که تعهدی بودن مبنای حسابداری در شناسایی درآمد و هزینه می‌تواند منجر به تفاوت سود عملیاتی و جریان‌های نقدی شود. نکته‌ی دیگر آن است که گاهی اوقات ممکن است یک شرکت به‌جای سود خالص ، سود عملیاتی خود را برجسته کند. این کار معمولاً به علت بالا بودن غیرعادی هزینه‌های انواع مختلف حاشیه سود مالی و مالیات‌ها رخ می‌دهد. در این صورت مدیران ممکن است سعی کنند تا توجه را از هزینه‌های غیرعملیاتی قابل‌توجه که جزئی از ساختار بلندمدت کسب‌وکارها هستند، منحرف کند.

مقایسه‌ی سود عملیاتی با سود خالص و سود ناخالص

تفاوت این نوع از سودها در ارقام و حساب­‌هایی است که در طول فرآیند محاسبه‌­ی این انواع سود باید اضافه یا کم شوند. سود ناخالص صرفاً تفاوت درآمدهای عملیاتی و بهای تمام ‌شده‌ی آن‌هاست. برای رسیدن به سود عملیاتی، هزینه­‌های فروش، اداری و عمومی، هزینه کاهش ارزش دریافتنی‌­ها و همین­طور سایر هزینه­‌های عملیاتی را باید از سود ناخالص کسر کرده و سایر درآمدهای عملیاتی را به آن اضافه کنیم. برای رسیدن به سود خالص هم انواع مختلف حاشیه سود تمامی هزینه­‌ها اعم از تأمین مالی و مالیات­‌ها و … را از سود عملیاتی کسر و درآمدهای غیرعملیاتی را به آن اضافه می‌­کنیم.

تفاوت سود عملیاتی با سود خالص و سود ناخالص

تفاوت سود عملیاتی با سود خالص و سود ناخالص

نسبت حاشیه سود عملیاتی

نسبت حاشیه سود عملیاتی زیرمجموعه‌ی نسبت‌های سودآوری از نسبت‌های مالی است. این نسبت نشان‌دهنده‌ی درصد سودی است که یک شرکت از عملیات اصلی‌اش قبل از کسر هزینه‌های مالی و مالیات کسب می‌کند. این نسبت با تقسیم میزان سود عملیاتی بر کل درآمد یا فروش به دست می‌آید. حاشیه سود عملیاتی طبیعتاً در صنایع مختلف می‌تواند متفاوت باشد؛ بنابراین اگر از آن برای مقایسه‌ی یک شرکت با شرکت‌های هم‌گروه خودش استفاده شود، می‌تواند ابزاری کارآمدتر باشد.

حاشیه سود عملیاتی انواع مختلف حاشیه سود می‌تواند نشان‌دهنده‌ی کیفیت مدیریت یک شرکت و میزان بهره‌وری آن نیز باشد. چراکه اغلب هزینه‌های عملیاتی نظیر حقوق و اجاره ساختمان‌ها یا تجهیزات، بیشتر هزینه‌های متغیر هستند. از سوی دیگر یک شرکت ممکن است کنترل کمی بر روی هزینه‌های مستقیم تولید داشته باشد. به طور مثال توانایی تغییر میزان هزینه‌ی مواد اولیه‌ی خام مصرفی خود را نداشته باشد، اما در کنترل هزینه‌هایی مانند هزینه‌ی اجاره و امثال آن، مدیران دارای اختیاراتی هستند که تأثیراتش در نسبت حاشیه سود عملیاتی نمود پیدا خواهد کرد.

در واقع برای محاسبه­‌ی سود عملیاتی هزینه­‌هایی که کسر می­‌شوند، فراتر از هزینه‌­های تولید مستقیم‌اند و حساب­‌هایی نظیر حقوق و مزایا، هزینه­‌های سربار، هزینه­‌های تحقیق و توسعه و… نیز باید کسر شوند.

محدودیت‌های نسبت حاشیه سود عملیاتی

بدون شک نسبت حاشیه سود عملیاتی نیز مانند سایر ابزارهای تحلیلی بازارهای مالی در عین فوایدی که دارد می‌تواند حامل برخی محدودیت‌ها نیز باشد که باز هم سبب می‌شود تا تأکید کنیم که این ابزار نباید صرفاً به ‌تنهایی استفاده شود و بهره‌گیری از آن در کنار سایر ابزارها نظیر نسبت حاشیه سود ناخالص، حاشیه سود خالص، نسبت‌های اهرمی، کارایی و … می‌تواند بر سودمندی آن بیفزاید. برخی از نکات ممکن است بر روی عدد حاصله از این نسبت تأثیرگذار باشد که به‌ اختصار به دو مورد از آن‌ها اشاره خواهیم کرد.

مورد اول آن است که حتی برای شرکت‌های هم‌گروه و شاغل در یک صنعت خاص نیز، ممکن است یک شرکت از استراتژی برون‌سپاری استفاده کند که حتی با فرض ثبات سایر شرایط نیز، احتمال تفاوت در نسبت حاشیه سود عملیاتی آن شرکت با شرکتی هم‌سنگ خودش وجود خواهد داشت و باید به آن نکته توجه شود.

مورد دیگری که می‌توان بدان اشاره کرد، روش استهلاک شرکت‌ها است. این امر می‌تواند بر نسبت حاشیه سود عملیاتی شرکت‌ها تأثیرگذار باشد و ارقام به‌ دست‌آمده را تغییر دهد. درحالی‌که عملاً این آیتم چندان مربوط به عملیات شرکت نیست و صرفاً مبنایی محاسباتی است که در صورت استفاده از روش مانده نزولی ممکن است حاشیه سود کمتری گزارش شود و در طول زمان افزایش یابد. اما در صورت استفاده از روش استهلاک خطی مستقیم با فرض ثبات سایر شرایط، نسبت ثابتی را شاهد باشیم. این تفاوت‌ها ناشی از تفاوتی واقعی در عملیات شرکت‌ها نیست و باید به آن‌ها توجه شود.

نمونه‌ای از تحلیل حاشیه سود عملیاتی

در ادامه‌ی این مقاله قصد داریم تا برای ۳ نماد منتخب از گروه شرکت‌های سیمانی بورس تهران تحلیل حاشیه سود عملیاتی را برای یک بازه‌ی چهار ساله انجام داده و ارقام به ‌دست ‌آمده را با متوسط صنعت مقایسه کنیم. نمادهای بررسی شده مربوط به شرکت‌های سیمان تهران، سیمان خوزستان و سیمان ارومیه هستند.

جدول-حاشیه-سود-عملیاتی

جدول حاشیه سود عملیاتی

مطابق اطلاعات جدول شرکت سیمان تهران همواره و در تمامی سا‌ل‌ها نسبت حاشیه سود عملیاتی کمتری نسبت به متوسط صنعتی که در آن شاغل است، داشته است. بنابراین اگر صرفاً بخواهیم با این پارامتر اقدام به سرمایه‌گذاری در صنعت سیمان بکنیم، طبیعتاً انتخابمان شرکت سیمان تهران نخواهد بود. در این‌ بین شرکت سیمان ارومیه بهترین عملکرد را از نظر این شاخص داشته است. در طول سنوات مورد بررسی همواره نرخی بالاتر از متوسط صنعت را به خود دیده است. شرکت سیمان خوزستان نیز قدری نوسانی عمل کرده و در برخی سال‌ها کمتر از میانگین و در برخی سال‌ها بالاتر از آن بوده است. اما این نوسانات چندان شدید نبودند؛ بنابراین با صرف توجه به این شاخص پرواضح است که بهترین عملکرد مربوط به نماد ساروم و ضعیف‌ترین عملکرد مربوط به ستران بوده است.

نکته‌ی قابل‌توجه روند تغییرات نسبت برای نماد ستران است. با اینکه این شرکت همواره عملکردی ضعیف‌تر از متوسط صنعت داشته است اما میزان ضعیف‌تر بودن این عملکرد در طی این چند سال تغییراتی داشته و شرکت رو به بهبودی حرکت کرده است و توانسته تفاوت حاشیه سود عملیاتی خود را با متوسط صنعت انواع مختلف حاشیه سود کاهش دهد.

در راستای فهم بهتر این مطلب، پیشنهاد می‌کنیم تا مقاله‌ی مربوط به صورت‌های مالی را هم مطالعه کنید.

سخن پایانی آکادمی دانایان

نکته‌ای که همواره مورد تأکید ما بوده، این است که نباید صرفاً با یک پارامتر و از یک دیدگاه به عملکرد شرکت‌ها نگاه کرد. ما باید تلاش کنیم تا دیدی صحیح و چند بعدی نسبت به موضوعات پیدا کنیم. چراکه تمامی ابزارها دارای محدودیت‌هایی هستند که هنگام استفاده‌ی از آن‌ها لازم است بر این محدودیت‌ها واقف باشیم. به طور مثال علاوه بر محدودیت‌های مطرح شده برای این نسبت شرایطی را در نظر بگیرید که ما با صرف توجه به این نسبت و عدم توجه کافی به وضعیت تأمین مالی شرکت، اقدام به تحلیل کنیم. در این صورت ممکن است شرکت در عین سودآوری عملیاتی به علت هزینه‌های بالای مالی در کل زیان‌ده شده باشد. اما ما با غفلت از پارامتر‌های مربوط به سود و زیان مالی به این امر توجه کافی نکنیم. بنابراین بازهم ضمن تأکید بر سودمندی این ابزارها شما را به استفاده‌ی توأمان آن‌ها با یکدیگر توصیه می‌کنیم.

حاشیه سود تولید مواد شوینده

کسب‌وکارها و همچنین افراد در سراسر جهان ، فعالیت‌های اقتصادی را با هدف ایجاد سود انجام می‌دهند.

شاید متوجه شده باشید که بسیاری از شرکت ها در حال حاضر خود را بیشتر به سمت تولید مواد شوینده سوق می دهند. دلیل بسیار خوبی برای این کار وجود دارد و همه آن ، به حاشیه سود تولید مواد شوینده مربوط می شود. زیرا در صنعت تولید مواد شوینده ، شاهد گسترش و رشد مداوم هستیم ، که علاوه بر نیاز روزانه مصرف کننده ، به دلیل بازاریابی عالی و نوآوری مداوم این صنعت می باشد.

کسب‌و‌کارها به اشکال مختلفی سود را محاسبه می‌کنند.

شکل‌های مختلفی از سود وجود دارد ، مانند : سود عملیاتی ، سود ناخالص ، حاشیه سود و سود خالص. هر یک از انواع سود به طور متفاوتی محاسبه می‌شوند و بینشی از عملیات و چشم‌اندازهای تجاری شرکت را ارائه می‌دهند.

«حاشیه سود» از جمله نسبت‌های سودآوری است که برای سنجش میزان درآمد شرکت یا فعالیت‌های تجاری استفاده می‌شود.

حاشیه سود خالص تولید مواد شوینده چیست ؟ و چگونه محاسبه میشود ؟

حاشیه سود خالص یکی از مهمترین شاخص های سلامت مالی یک شرکت است. با ردیابی افزایش و کاهش در حاشیه سود خالص یک شرکت ، می توان ارزیابی کرد که آیا شیوه های فعلی کارآمد هستند یا خیر ، و سود را بر اساس درآمد پیش بینی کرد.

حاشیه‌ سود‌ خالص در شرکت های تولید کننده مواد شوینده ، یکی از نسبت‌های ‌سودآوری است که از طریق‌ تقسیم‌کردن سود خالص به کل فروش محاسبه‌ می‌شود.

درآمد یا سود خالص ممکن است از طریق کم‌کردن هزینه‌های عملیاتی و سایر هزینه‌ها مانند : مالیات و هزینه خرید مواد اولیه از کل درآمد محاسبه شود.

حاشیه سود خالص را به صورت درصد نمایش می‌دهند و در واقع این نسبت نشان می‌دهد که‌ از n میلیون تومان فروش شرکت ، چه ‌مقدار آن به سود خالص تبدیل‌ شده ‌است.

در حالیکه در صنعت تولید مواد شوینده انواع مختلفی از حاشیه سود مانند : حاشیه سود خالص ، حاشیه سود عملیاتی و حاشیه سود قبل از کسر مالیات وجود دارد.

مفهوم حاشیه سود معمولا برای اشاره به حاشیه سود خالص مورد استفاده قرار می‌گیرد.

فرمول محاسبه حاشیه سود خالص تولید مواد شوینده :

حاشیه سود خالص

حاشیه سود خالص در شرکت های تولید کننده مواد شوینده به جای تمرکز بر ساختار هزینه‌ای شرکت بر تولید آن متمرکز است. به عبارتی ، این معیار سود ، مقیاس تولید را در نظر می‌گیرد. زیرا سودآوری یک شرکت با تغییر در مقدار تولید تغییر می‌کند. حاشیه سود خالص نشان می‌دهد که چند درصد از فروش تبدیل به سود شده است. به بیانی ساده ، این معیار نشان می‌دهد که به‌ ازای هر میلیون تومان فروش ، چند درصد سود ایجاد شده است.

حاشیه سود خالص یک شاخص کلیدی در هنگام ارزیابی ریسک و سودآوری در کسب‌و‌کارهای نوپا به شمار می‌رود و در حقیقت ، تجزیه و تحلیل حاشیه سود خالص برای مدیران مفید است ، زیرا به تصمیم‌گیری در مورد افزایش ، کاهش یا توقف تولید کمک می‌کند.

اهمیت محاسبه حاشیه سود خالص تولید مواد شوینده برطبق نظریه اقتصادی چیست؟

بر اساس نظریه اقتصادی ، یک شرکت تولید کننده زمانی سود کل خود را به حداکثر می‌رساند که هزینه نهایی برابر با درآمد نهایی باشد. در این محدوده حاشیه سود خالص شرکت دقیقاً برابر با صفر خواهد بود. سود نهایی تاثیر زیادی بر مقیاس تولید دارد. به این دلیل که وقتی یک شرکت توسعه می‌یابد و سطح تولید افزایش پیدا می‌کند ، درآمد شرکت می‌تواند افزایش یا کاهش یابد و در واقع حاشیه سود خالص بالا یا پائین ، بیان‌گر استراتژی‌های قیمت‌گذاری یک شرکت و چگونگی کنترل هزینه‌ها است.

تفاوت در استراتژی رقابتی و ترکیب محصول باعث می‌شود حاشیه سود خالص در شرکت‌های تولید کننده مواد شوینده مختلف متفاوت باشد.

حاشیه سود ناخالص

حاشیه سود ناخالص تولید مواد شوینده چیست ؟ و چگونه محاسبه میشود ؟

حاشیه سود ناخالص یک محصول ، یک دسته از محصولات یا یک شرکت به طور کلی با فرمول محاسبه می شود و با درصد نمایش داده میشود.

سود ناخالص = درآمد حاصل از فروش محصول – بهای تمام شده کالای فروخته شده

حاشیه سود ناخالص در تولید مواد شوینده چیزی است که پس از کم کردن هزینه تولید محصول و قبل از کم کردن هزینه های سربار باقی می ماند. دانستن این امر مفید است ، زیرا هزینه های سربار بسته به فضای اداری ، موقعیت مکانی ، تعداد کارمندان و حقوق آنها و همچنین عوامل دیگر می تواند تغییر کند.مقایسه سودآوری چندین محصول با استفاده از حاشیه سود ناخالص آسانتر است.

یک شرکت تولید کننده مواد شوینده می تواند حاشیه سود ناخالص محصول را به سادگی با افزایش قیمت خرید آن بهبود بخشد. به همین دلیل است که وقتی هزینه تولید محصول افزایش می یابد ، شرکت ها معمولا قیمت خرید آن را افزایش می دهند. اگر این کار را نکنند ، حاشیه ناخالص محصول کاهش می یابد.

چرا باید حاشیه سود ناخالص را محاسبه کرد؟

اهمیت حاشیه سود ناخالص بسیار بیشتر از یک معیار عملکردی برای شرکت است. حاشیه سود ناخالص ، معیاری برای کارآیی تولید نیز هست و نقطه سر به سر را تعیین می‌کند.
حاشیه انواع مختلف حاشیه سود سود ناخالص برای مقایسه مدل های کسب و کار شرکت با رقبا نیز مورد استفاده قرار می گیرد.

انواع مختلف حاشیه سود چگونه محاسبه میشود؟

همانطور که اشاره شد ، انواع مختلفی از سود حاشیه ای در صنعت تولید مواد شوینده وجود دارد که این موارد در شرکت به صورت یک توالی پیش میروند.

یک شرکت ، درآمد فروش را دریافت و سپس هزینه‌های مستقیم خدمات محصول را پرداخت می‌کند ، و در این حالت آن‌چه باقی می‌ماند ، «حاشیه سود ناخالص» است. سپس هزینه‌های غیرمستقیم شرکت مانند تبلیغات ، تحقیق و توسعه کسر می‌شود و آنچه باقی خواهد ماند «حاشیه سودِ عملیاتی» است. در ادامه ، سود بدهی را پرداخت می‌کند و هرگونه هزینه غیرمعمول یا جریان ورودی غیرمرتبط با کسب‌و‌کار اصلی شرکت را باسود حاشیه‌ای باقی‌مانده قبل از مالیات ، اضافه یا کم می‌کند و حاشیه‌ سود قبل از مالیات حاصل خواهد شد ، و در انتها نیز مالیات پرداخت می‌شود و «حاشیه سود خالص» که به عنوان درآمد خالص نیز شناخته می‌شود ، باقی خواهد ماند.

در پایان

درهنگام تجزیه و تحلیل یک شرکت تولید کننده مواد شوینده ، بهتر است از چندین نسبت و معیار مالی استفاده کنید. معمولاً در تحلیل مالی ، حاشیه سود خالص همراه با حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود عملیاتی استفاده می شود.

سود ناخالص و حاشیه سود ناخالص چیست؟ به همراه جزئیات

سود-خالص

در تجزیه ‌و تحلیل صورت‌های مالی با اقلام و حساب‌های متفاوتی سروکار داریم که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به سود ناخالص و نسبت حاشیه سود ناخالص اشاره کرد که از زیرمجموعه‌های نسبت‌های سودآوری در بحث نسبت‌های مالی است. ما در این مقاله سعی خواهیم کرد به سؤالاتی پاسخ دهیم که ممکن است در ذهن برخی از علاقه‌مندان به بازار‌های مالی باشد. بنابراین ابتدا تعریف سود ناخالص را مطرح خواهیم کرد و به فرمول سود ناخالص اشاره می‌کنیم، سپس درباره‌ی برخی از تفاوت‌های آن با سود خالص و سود عملیاتی صحبت کرده و سرانجام به سراغ نسبت حاشیه سود ناخالص خواهیم رفت. در پایان نیز این نسبت را برای چند نماد منتخب بورسی محاسبه و تحلیلی کوتاه درباره‌ی آن ارائه خواهیم کرد. پس تا انتهای این مقاله همراه آکادمی دانایان باشید.

حاشیه سود ناخالص چیست؟

سود ناخالص همان‌طور که از نام آن پیداست از اقلام مربوط به‌ صورت سود و زیان شرکت‌ها است. در واقع، سودی است که یک شرکت پس از کسر هزینه‌های مربوط به ساخت و فروش محصولات خود یا هزینه‌های مربوط به ارائه خدمات به دست می‌آورد. به ‌عبارت‌ دیگر سود ناخالص از تفاوت بین درآمد فروش و بهای تمام‌ شده‌ی کالای فروش ‌رفته به دست می‌آید. در برخی از منابع از آن به‌ عنوان سود فروش یا درآمد ناخالص نیز یاد کرده‌اند. البته اگر در بخش فروش اقلامی مانند برگشت از فروش و یا تخفیفات وجود داشته باشند باید ابتدا آن‌ها را از مبلغ فروش کسر کرده و سپس به سراغ کسر بهای تمام ‌شده‌ی کالای فروش ‌رفته از آن برویم.

بهای تمام ‌شده‌ی کالای فروش‌ رفته، شامل تمام هزینه‌هایی می‌شود که مستقیماً با تولید محصول در ارتباط است. طبیعتاً این هزینه‌ها می‌تواند هم شامل مواد خام مصرفی و هم هزینه‌های نیروی کار بدنه‌ی تولید باشد. این قلم از صورت سود و زیان، به‌تنهایی از طریق حساب موجودی کالا محاسبه می‌شود.

سود ناخالص نشان دهنده‌ی چه چیزی است؟

سود ناخالص فقط هزینه‌های متغیر را شامل می‌شود و بدون درنظرگرفتن هزینه‌های ثابت، کارایی شرکت را در استفاده و بهره‌گیری از نیروی کار و منابع خود، ارزیابی می‌کند. منظور از هزینه‌های ثابت، هزینه‌هایی هستند که ارتباطی با سطح تولید ندارند. این هزینه‌ها می‌توانند شامل هزینه‌های تبلیغات، اجاره، بیمه و حقوق کارکنانی که مستقیماً درگیر تولید نیستند و حتی مخارج تهیه‌ی لوازم اداری باشند.

تفاوت سود ناخالص با سود خالص و سود عملیاتی

همان‌طور که در مقاله‌ی مربوط به سود خالص نیز اشاره کردیم، ریشه ی تفاوت بین سود ناخالص، سود خالص و سود عملیاتی در اقلامی که برای دستیابی به آن‌ها، باید اضافه و کم بشوند نهفته شده است. طبق تعریف سود ناخالص از تفاوت بین فروش و بهای تمام‌ شده‌ی کالای فروش رفته با در نظر گرفتن حساب برگشت از فروش و تخفیفات به دست می‌آید و برای دستیابی به رقم سود عملیاتی باید ارقامی را به آن اضافه و از آن کم کرد. از جمله اقلامی که باید کسر گردد می‌توان به هزینه‌های فروش، اداری و عمومی و همین‌طور سایر هزینه‌های عملیاتی اشاره کرد. رقم مربوط به سایر درآمدهای عملیاتی نیز باید افزوده شود تا در نهایت به عدد مربوط به سود عملیاتی برسیم.

در این جا هم مجدداً باید اقلامی را اضافه و کم کنیم تا بتوانیم سود خالص را شناسایی کنیم. از جمله مهم‌ترین و تأثیرگذارترین اقلامی که در این بخش خصوصاً برای شرکت‌هایی که از اهرم مالی استفاده می‌کنند، کسر می‌شود، هزینه‌های مالی است. سایر درآمدها و هزینه‌های غیرعملیاتی چه ناشی از سرمایه‌گذاری‌ها و چه ناشی از اقلام متفرقه نیز بنا به مثبت یا منفی بودنشان در این بخش اضافه یا کم می‌شوند. اما در نهایت آخرین رقم تأثیرگذاری که در این فرآیند وجود خواهد داشت، هزینه‌ی مربوط به مالیات است. این روند تغییرات و گذر از سود ناخالص به عملیاتی و سپس سود خالص به‌ خوبی در صورت سود و زیان شرکت‌ها قابل ‌مشاهده و رهگیری است.

نسبت حاشیه سود ناخالص

نسبت حاشیه سود ناخالص زیرمجموعه‌ای از نسبت‌های سودآوری در نسبت‌های مالی بوده و با استفاده از آن می‌توان سلامت مالی شرکت در بهره‌گیری از منابع در اختیارش را ارزیابی کرد. این شاخص معمولاً به طور درصدی بیان می‌شود و عدد آن از تقسیم میزان سود ناخالص بر فروش به دست می‌آید. برای تحلیل این نسبت مانند سایر نسبت‌های مالی، تحلیل‌گران روند تغییرات آن را برای یک شرکت یا صنعت ارزیابی می‌کنند چرا که صرفاً نگاه به ارقام به‌دست‌آمده سود ناخالص و حتی نسبت حاشیه سود ناخالص، به‌ تنهایی بیان‌گر مطلب خاصی نیست.

با توجه‌ به تعریف به‌ سادگی می‌توان فهمید که این نسبت از دو طریق، ممکن است تغییر کند. یکی از روش‌ها تأمین مواد مورد نیاز شرکت با قیمت پایین‌تر است. یعنی اگر شرکت بتواند تأمین‌کنندهی ارزان‌تری برای مواد اولیه‌ی خود پیدا کند و یا توان گرفتن تخفیفات بیشتری داشته باشد، می‌تواند از طریق کاهش میزان بهای تمام ‌شده‌ی کالاهایش بر افزایش سود ناخالص و سپس افزایش نسبت حاشیه سود ناخالص اثر بگذارد. این دلیل انواع مختلف حاشیه سود خود به‌تنهایی تبدیل به عاملی شده تا شرکت‌های بزرگ‌تر برای تأمین بهتر کالاهای اولیه‌ی مورد نیازشان به سراغ سرمایه‌گذاری و احداث شرکت‌های زیرمجموعه‌ی فعال در زمینه مواد اولیه‌شان بروند.

روش دیگر توجه به استراتژی‌های قیمت‌گذاری مختلف برای بالا بردن ارزش فروش با ثابت نگه‌داشتن میزان بهای تمام شده، البته با توجه‌ به ویژگی­‌های بازار رقابتی است. چرا که اگر قیمت­‌های بالایی تعیین شوند ممکن است خودبه‌خود سبب خارج‌شدن شرکت مدنظر از بازار فعال در آن شود.

نسبت حاشیه سود ناخالص تبیین‌کننده‌ی چه چیزی است؟

نوسان شدید نسبت حاشیه سود ناخالص می‌تواند نشان‌دهنده‌ی مدیریت ضعیف و یا محصولات ضعیف یک شرکت باشد. البته در برخی از موارد ممکن است این نوسانات دلایل منطقی داشته باشند. برای مثال تغییر مدل کسب‌وکار ممکن است نیاز به سرمایه‌گذاری‌های بالایی داشته باشد و پس از آن هم در کوتاه‌مدت برخی هزینه‌های تولید را تحت‌تأثیر قرار بدهد و روی نسبت تأثیر بگذارد. اما در چنین شرایطی تغییرات نسبت نمی‌تواند به معنای عملکرد ضعیف شرکت باشد. مورد دیگر که باید حتماً به آن توجه داشت تفاوت این نسبت بین صنایع مختلف است. از این رو بهتر است تا این نسبت را علاوه بر مقایسه در قالب روندی چندساله به‌صورت مقایسه‌ای بین چند شرکت هم‌گروه و شاغل در یک صنعت استفاده کنیم.

غالباً در بخش خدمات به دلیل پایین‌تر بودن هزینه‌های تولید، این نسبت مقدار بالاتری را نسبت به صنایع دارد اما این لزوماً به معنای سودآورتر بودن شرکت‌های خدماتی نسبت به تولیدی نیست و باید سایر پارامترها و اقلام نیز در نظر گرفته شود.

نمونه‌ای از تحلیل نسبت حاشیه سود ناخالص

در ادامه‌ی این مقاله نسبت حاشیه سود ناخالص را برای سه نماد منتخب دارویی بورس تهران محاسبه کرده و تحلیلی مختصر نسبت به آن ارائه خواهیم کرد.

همانطور که در جدول ملاحظه می‌کنید کاملاً واضح است که اگر به دنبال سرمایه‌گذاری در صنعت دارویی باشیم بهترین عملکرد را در طول سنوات مورد بررسی، شرکت داروسازی سبحان داشته است. عملکرد این شرکت همواره بالاتر از میانگین صنعت بوده و البته جا دارد به این نکته نیز اشاره کنیم که صنعت داروسازی نسبتاً حاشیه سود قابل ‌توجهی را در طول این سال‌ها داشته است و به‌خودی‌خود می‌تواند گزینه‌ی مناسبی برای سرمایه‌گذاری باشد. حال از این‌ بین انتخاب شرکت داروسازی سبحان با میانگین بالاتر از این متوسط صنعت می‌تواند قابل‌توجه قرار گیرد.

درباره نماد دپارس یک نکته قابل‌توجه وجود دارد. در ابتدای سنوات مورد بررسی نسبت حاشیه سود ناخالص برای این شرکت پایین‌تر از میانگین بوده است. در سال دوم مدنظر تقریباً برابر با متوسط صنعت و در سال‌های بعد از آن حاشیه سود ناخالص این شرکت بیشتر از متوسط صنعت بوده و روندی صعودی را در پیش گرفته است و اگر این روند ادامه‌دار باشد در صورت نبود نکات منفی خصوصاً در زمینه‌ی هزینه‌های مالی و کنترل آن‌ها چه‌بسا بتوان آینده‌ی خوبی را برای این شرکت متصور بود. اما این‌که چنین استنباطی صحیح باشد کاملاً وابسته به سایر آیتم‌های درآمدی و هزینه‌ای عملیاتی و غیرعملیاتی و همین‌طور هزینه‌های مالی است که می‌تواند این مقایسه را بر هم بزند. تحلیل این نمادها را با در نظر گرفتن سایر پارامترها بر عهده‌ی شما مخاطبان گرامی می‌گذاریم.

جمع‌بندی

در این مقاله سعی کردیم تا به مهم‌ترین مسائل پیرامون این دو سود اشاره کنیم. نکته‌ای که بازهم مورد تأکیدمان بود در نظر گرفتن روندی چندساله برای داشتن تحلیلی بهتر در زمینه‌ی سود ناخالص و حاشیه سود ناخالص بود. نکته‌ی دیگر تفاوت این نسبت بین صنایع تولیدی و خدماتی بود و این‌که انتظار آن را داریم که انواع مختلف حاشیه سود در خدمات این نسبت عدد بالاتری را به خود ببیند. در پایان باید به یک نکته‌ی مهم دیگر نیز اشاره کنیم. گاهی اوقات برخی از شرکت‌ها که فناوری و یا امتیاز خاصی در اختیار دارند و از حقوق مالکیت معنوی برخوردارند، می‌توانند به واسطه‌ی این امر در عین داشتن بهای تمام ‌شده‌ی پایین درآمدهای فروش بالایی داشته باشند که این امر می‌تواند سبب بهبود وضعیت حاشیه سود ناخالصشان نیز بشود.

در صورتی که این مطلب برایتان مفید بوده، پیشنهاد می‌کنیم تا مقاله‌ی مربوط به سود در برابر درآمد را هم مطالعه کنید.

حاشیه سود در تحلیل بنیادی به چه معناست؟ (profit margin)

رویکرد تحلیل بنیادی، یکی از روش‌های تحلیل بورس می‌باشد. وضعیت یک شرکت از لحاظ صنعتی و اقتصادی در این روش مورد بررسی قرار داده می‌شود تا بتوان تخمینی از قیمت واقعی هر سهم آن زد. حاشیه سود در تحلیل بنیادی از گزاره‌های مهم و کاربردی در تحلیل بورس می‌باشد.

اطلاعات مالی، سود و زیان شرکت در این روش باید از سایت‌هایی مانند کدال که سایت بورس انواع مختلف حاشیه سود معتبر است، دریافت شود. شرکت‌هایی که در بورس حاضرند، صورت‌های مالی خود را در بازه‌های مشخص موظفند منتشر کرده و در دسترس سرمایه‌گذاران قرار دهند.

ضمن تحلیل این داده‌ها، تحلیل گران و سرمایه گذاران می‌توانند در مورد فروش یا خرید سهام هر شرکت، تصمیم گیری کنند. لازم به ذکر است که از طریق شرکت‌های کارگزاری تمامی این معاملات انجام می‌شود.

چندین آپشن مهم در تحلیل بورس به شیوه بنیادی استفاده می‌شود. حاشیه سود یکی از این موارد می‌باشد. با ما همراه باشید تا در ادامه به بررسی حاشیه سود در تحلیل بنیادی بپردازیم.

تعریف حاشیه سود در تحلیل بنیادی

حاشیه سود در تحلیل بورس، به نسبت سود به فروش می‌گویند. درواقع باید میزان انواع مختلف حاشیه سود سود را بر فروش برای محاسبه‌ی آن، تقسیم کرد. با ضرب کردن عدد بدست آمده در ۱۰۰، درصد حاشیه سود بدست می‌آید.

برای مثال در صورتی که حاشیه‌ی سود شرکتی برابر با ۲۰ درصد باشد، به این معنی است که به ازای فروش ۱۰۰ تومان، ۲۰ تومان سود بدست آمده است.

تعریف حاشیه سود در تحلیل بنیادی

استفاده از حاشیه سود در تحلیل بورس

حاشیه سود در تحلیل بنیادی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. می‌توان تحلیل‌های بسیار خوبی از وضعیت شرکت با محاسبه‌ و دانستن این گزاره، ارائه داد.در صورتی که نسبت به گذشته رقم حاشیه سود شرکتی کمتر شده باشد، دلایل متعددی می‌توان برای آن در نظر داشت.

از جمله این دلایل می‌توان موارد زیر را نام برد:

  1. سوددهی شرکت مذکور نسبت به قبل کمتر شده است.
  2. کاهش قیمت محصول نسبت به گذشته
  3. افزایش هزینه‌های جانبی شرکت
  4. ضعف مدیریت هزینه‌ها توسط مدیران شرکت

در صورتی که روند کاهش در حاشیه سود شرکتی نسبت به گذشته وجود داشته باشد، خرید سهام شرکت به نفع سرمایه گذاران نخواهد بود.

حاشیه سود شرکت در صورتی که بتواند هزینه‌های خود را کاهش داده اما سود خالص آن‌ها تغییر نکند، افزایش خواهد یافت. در این حالت به سهام این شرکت می‌توان خوش‌بین بود.

جهت بررسی تغییرات حاشیه سود یک شرکت، لازم است گزارش عملکرد دوره‌ای شرکت مورد مطالعه قرار گیرد.

حتما توصیه می‌کنیم تغییرات حاشیه سود شرکت را در صورتی که قصد خرید سهم آن را دارید، نسبت به مقدار آن در گذشته مقایسه نمایید. افزایش حاشیه‌ی سود می‌تواند نشانه‌ی خوبی بر این باشد که بتوان سهم شرکت را خرید و از طریق آن سود کسب کرد.

اما در صورتی که شاهد روند نزولی گزاره‌ حاشیه سود شدید، توصیه می‌کنیم که در اسرع وقت از سهام شرکت مربوطه خارج شوید.

استفاده از حاشیه سود در تحلیل بورس

البته صرفا نمی‌توان در بررسی و تحلیل بورس به یک گزاره استناد کرد و تصمیم گیری نهایی را بر مبنای آن قرار داد. با این وجود دیدگاه موثری می‌توان از طریق حاشیه سود نسبت به مدیران و وضعیت فعلی شرکت بدست آورد.

به بیانی، حاشیه سود در تحلیل بنیادی مهم و لازم است، اما به تنهایی کافی نیست.

انواع حاشیه سود

حاشیه سود به سه نوع حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود عملیاتی تقسیم می‌شود. هرکدام از این موارد به محاسبه و بررسی المانی مهم در شرکت مورد نظر به بررسی می‌پردازد.

حاشیه سود خالص

حاشیه سود خالص یک شرکت از تقسیم سود خالص بر درآمد یک شرکت بدست می‌آید. البته توجه کنید که در یک بازه‌ی زمانی مشخص این پارامتر در نظر گرفته می‌شود.

حاشیه سود ناخالص

محاسبه‌ی حاشیه سود ناخالص همانند خالص می‌إاشد. تفاوتی که وجود دارد این است که در صورت تقسیم، میزان سود ناخالص جای‌گذاری می‌شود. پس طبق این توضیح می‌توان گفت با تقسیم میزان سود ناخالص بر درآمد کل شرکت، حاشیه سود ناخالص بدست می‌آید.

حاشیه سود عملیاتی

در این قسمت میزان سود عملیاتی شرکت بر میزان درآمد کل تقسیم می‌شود و حاشیه سود عملیاتی بدست می‌آید.

مزایا و معایب حاشیه سود در تحلیل بنیادی

حاشیه سود می‌تواند برای میزان سودآوری یک شرکت معیار بسیار خوبی باشد. می‌توان یک دید کلی از میزان توانایی شرکت در کنترل هزینه‌ها با در نظر گرفتن تمام هزینه‌های پرداخت شده از طرف شرکت برای تولید محصول و همچنین درآمد بدست آمده از فروش محصولات، به دست آورد.

حاشیه سود بالا نشان از آن دارد که قیمت گذاری محصولات مناسب، هزینه‌های پرداختی تولید محصول تحت کنترل و همچنین مدیریت کارآمد بوده است. از طرفی دیگر کاهش میزان سود شرکت هشداری برای تغییر روند هزینه‌های شرکت و قیمت‌گذاری می‌باشد.

محدودیت‌های حاشیه سود چیست؟ جاییکه که فروش‌های یکباره گاهی شرایط را فریبنده جلوه می‌دهد. بدان معنی که گاهی تحت تاثیر عواملی، شرکت با فروش یکباره توانسته در سطح بالایی حاشیه سود خود را نگه دارد. چنین ارقامی برای حاشیه سود به صورت ناپایدار خواهند بود.

محدودیت دیگر این گزاره زمانی معنا پیدا می‌کند که شرکت‌های دارای مدل‌های تجاری متفاوتی باشند. در واقع نمی‌توان مقایسه دقیقی به وسیله محاسبه حاشیه سود از شرکت‌ها در صنایع مختلف بدست آورد. شرایط سوددهی در این شرایط در صنایع مختلف متفاوت است.

کلام آخر

حاشیه سود در تحلیل بنیادی می‌تواند یک معیار خوب از میزان سودآوری شرکت‌ها باشد. همانطور که در بالا اشاره کردیم حاشیه سود شامل حاشیه سود خالص، حاشیه سود ناخالص و حاشیه سود عملیاتی می‌شود. هر کدام از این موارد فرمول‌ محاسباتی مخصوص خود را دارد. حاشیه سود بالاتر در یک شرکت نشان دهنده‌ی مدیریت و کنترل خوب هزینه‌های شرکت، قیمت گذاری مناسب محصولات و به کار گرفتن استراتژی فروش مناسب و خوب در بازار است.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.